بارها پیش اومده این مسئله
اگه مشکلی داشته باشم مریض بشم
سالی به سالی زنگ نمیزنه
مادرم چند بار برای خواهرای شوهرم کادو خرید تو عقد
چند بار اومدن خونمون چقد عزت احترامشون کرد
پسرم بدنیا اومد همش میخواستن بیان خونه مادرم ببیننش ولی مادرم از کربلا اومد یا عمل کرد اصلا نه از خودم ن مادرم حالی نپرسیدن خواهر شوهرم دوبار سر من داد زده سر مادرم داد زده
بعد وقتی کارش گیر با کمال پرویی درخواست میکنه
منم جدیدا چیزی بخواد محل نمیدم انقد وقیحه درخواستشو به مادرمم گفته مامانم میگه گناه داره چند بار گفته میگم نه بذار ماهم مثل خودشون از من عروس داره انگار سواری میگیره