به شدت بچه شیطونی بود خیلیم اذیتمون میکرد واسه همین من و همه بچه های کلاس ازش متنفر بودیم خودشم تنها بود و خودشم میخواست که تو مدرسه تنها باشه... اخرین باریکه شانسی دیدمش موقع انتخاب رشته با داداشش و مامانش خوشحال خوشحال اومده بود فرم ثبت نامشو درست کنه همشم با خانوادش شوخی میکرد میخندید خیلیم ذوق داشت بعد که انتخاب رشته کردیم اولای سال دهم از خانوادش فهمیدیم که فوت کرده... هر وقت یادش میفتم دلم میگیره🥲
برآی آنها تنهآ نشآنه حیآت،،بخآر گرم نفس هآیشآن است..🖤 عادت، بیرحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد میشود، در سکوت، کمکم رشد میکند و از بیخبری ما سیراب میشود و وقتی کشف میکنیم که چطور مسموم ِ آن شدهایم، میبینیم که هر ذرهٔ بدنمان با آن عجین شده است، میبینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمیکند.. "چیز های بزرگ شروع کوچیکی دارن🔓🌱". . https://t.me/+Rp7dMqzr8aA1ZDdk
چو روزی مرا عمر پایان رسید💔زمانی که جانم ز تن پر کشید❤️🩹نه تابوت باید مرا بر بدن✨️نه با مومیایی کنیدم کفن🖤که هر بند این پیکرم بعد از این💫شود جزئی از خاک ایران زمین🥺❤️🔥 #کوروش_بزرگ