صمیمی ترین دوست من دختر دایی شوهرمه دوست صمیمی اونم منم
دقیقا من همین فکرو میکنم
چندوقت پیش با دوستم غذا درست کردم رفتیم بیرون
لقمه من از گلوش پایین نرفته بود چنان حرف بدی زد بهم دلمو شکست
من فکر کنم چون شاید خمس نمیدیم البته فکر کنم به گردنمونم نیست نمیدونم اصلا من که مدیریت خونه رو ندارم ولی حس میکنم مشکل از پولمه. چون دیدم طرف تا من باهاش خوبم خوبه به محض اینکه یه چیزی براش خرج کنم انگار یه اکسیر دشمنی با منو خورده
باید یاد بگیری روش های مهارت های زندگی در زمینه ای که خودت در تنهایی بتونی حال خودتو خوب کنی البته ک ی دوست حقیقی داشتن جذاب تر و جالب‌تر ولی خوب باشرایط امروزه خطرات خاص خودشو داره
منم دلم رفیق خیلی خیلی صمیمی میخاد مثلا باهاش میرفتم بیرون باهم پیشرفت میکردیم همه جوره برا هم خوب بودیم و ...ولی خب نمیشه اعتماد کرد به کسی و مجبور شدم تنهایی رو انتخاب کنم
درسته منم با همین روش جلو رفتم که رفتقت کنم صمیمی بشم اما حساب شده، اطلاعات مهمو ندم، نقطه ضعفامو ندونه و... ولی خب نشد زیاد. اون دوستم توی بدترین حال من با همون چند قلم چیزی که میدونست ازم تونست هم خبرچینی کنه هم بیاد منو تحقیر کنه هم مشکل برام درست کنه. آدما خیلی جسور شدن . طرف حاضره بدبخت شه، که بدبختت کنه دور از جون
من یک دوستی داشتم خودش روخوب جلوه داداخرش گندش رواوردم برااینکه منوتخریب کنه اونقدرپشتم حرف دراورده بودبعدش گفته بودشوهرش عاشق من تازه شوهرم همسن پسراون دیدم باشوهرهای دوستاش دوس میشه بیشور
