بچها من تقریبا یکساله با مادرشوهرم زندگی میکنم الان ۷ ماهه حاملم کل کارای خونه گردن منه نمیتونم دو دقیقه بشینم اخماش میره تو هم دیشب شامم یکم بد شد پرتش کرد نخورد😐از دیشب باز زده سرش روانیم کرده
میخوام برم خونه بابام اخماش میره تو هم میگه چخبرع هر روز در صورتی که من دو هفته یبارم ب زور میرم
با شوهرم نمیتونم برم بیرون میشینه زیر پای شوهرم میگه منم ببر
صبح باید ۷ بیدار شم بیشتر بخوابم در و پنجره رو میکوبه به هم تا بیدار شم
تا الان دعوا زیاد داشتیم بخدا بخوام از رفتاراش بگم ۵۰۰ خط باید بنویسم
فقط اینو بگم که انقد شبا با استرس میخوابم همش تو خواب حرف میزنم بخدا دارم دیوونه میشم
دو سه بار تا حالا قهر کردم رفتم خونه بابام ولی به خانوادم نگفتم اومدم قهر هربارم شوهرم اومد دنبالم برگشتم
ولی الان میخپام یه فکر اساسی بکنم
میخوام برم خونه بابام تا شوهرم فکر خونه باشه
دلیل خونه نگرفتم شم اینه که مامان بابام پیرن گناه دارن😐
در ضمن خونه اینام زده به اسم شوهرم که وایسه پیششون
ولی من میدونم که بعد مرگشون تقسیمش میکنن
الان بنظرتون به شوهرم بگم میخوام برم سر بزنم خونه بابام
همین که منو برد دیگع بر نگردم؟تا فکر خونه باشه؟ چون اگه بگم میخوام برم قهر نمیزاره
بچها من برا بعد زایمان میترسم که همش دخالت کنه تو تربیت بچم