بچه ها من خدا رو شکر خانواده شوهرم و خودم هردو بد نبود، همه چی خوب بود زمان خودمون
منتها مادرشوهرم زجرم داد تا این مراسم ها و برنامه ها و مخارج اجرا شد
از مهریه بگیر تا شیربها (4 تکه از لوازم بزرگ) و...
با این که پدر خودم هم کم نذاشت و فقط هزینه جهازم از کل هزینه های اونا بیشتر شد، واسه جشن عقدم مهمونای اونا بیشتر از ما بودن (3 برابر) ولی واسه عروسی مادرشوهرم زورش میومد به همه فامیل های ما شام بده که تازه اندازه افراد دعوت شده تو جشن عقدمون از سمت اونا بودن (نصف جمعیت اونا تو عروسی) و هی پدرشوهر و شوهرم رو پر میکرد
بگذریم که من وقتی ماجرای جشن عقد رو به شوهرم یادآوری کردم دیگه کوتاه اومد و ما همه ی مهمون ها رو دعوت کردیم
دیروز رفته بودیم پاتختی فامیل شوهرم، با این که عروسی دعوت نشده بودیم دستگاه پوز آوردن هممون کارت کشیدیم کادو دادیم کم هم ندادیم
بعد واسه عروسی پسره فقط بزرگ ها رو دوباره دعوت میکنه اونا دوباره میخوان کادو بدن ما رو دیگه دعوت نمیکنه
با این که رسمشون هست و به نظر خودشون بد نیست
ولی من برای خودمون خیلی بد میدونم و هی به ذهنم میاد که مادرشوهرم میخواست منو اینطوری جلو فامیل هام ضایع کنه،یا واسه عروسی که پولش از کادوها دراومد میخواست خساست کنه اعصابم بهم میریزه (فهمیدم که حتی عروسی هم نمی گرفتن فامیل هاشون همینجوری کادوها رو میاوردن میدادن به پدرشوهرم،ولی شوهرم گفت بابام چون میتونست باید عروسی میگرفت و جلوی دیگران زشت بود)
احساس میکنم بهم توهین شده و یجورایی زحمات پدرم رو به حساب نمیاوردن