من ۲۰ سالگی عاشق شدم و ازدواج کردم الان بعد از پنج سال احساس می کنم من بالاتر از اونم و اگه صبر می کردم با یه پسر خوشگل تر ازدواج می کردم و سطح خانوادشم از لحاظ فرهنگی یکم عجیبه مثلا گاهی وقتا همشون تو یه بشقاب غذا میخورن یا با دست غذا میخورن خیلی حس بدی دارم
والا ما بعد دوسال زندگی من فکر میکردم دیگه هیچ حسی بهش ندارم ولی بالاخره متعهد شدیم به بهونه های الکی ک نمیشه زندگی رو خراب کرد
کاربران محترم:زمانی که تاپیک میزنم یعنی انتظار هر نوع اظهار نظری را دارم ،پس مشکلی با انتقادشما ندارم در صورتی که ادب کلامتون در تاپیکم رعایت بشه . ،،،،اما زمانی که در تاپیک کاربران دیگه اظهار نظر دارم هرچند که تبادل نظر هست ، پاسخی که میذارم برای استارتر اون تاپیک هست اگر از کامنتم خوشتون اومد و ریپلای کردین خوشحال میشم اما اگر مطابق میلتون نبود لطف کنید بگذرید چون چیزی که من کامنت گذاشتم دیدگاه من بوده و نسبت به منطق خودم پاسخ دادم پس تنها استارتر اون تاپیک حق انتقاد از کامنتم را دارند در صورتی که صحبتم تضاد داشته باشد با عنوانشون اگر پاسخی از جانب من دریافت نکردین دلیل بر این نیست که حق با شماست
تو عاشق نشدی وگرنه نسبت به شوهرت همچین حسی پیدا نمیکردی واینکه چرا با دست وتو یک بشقاب غذا میخورن ...
یکی از دوستام خانواده باکلاس مثلا دکتر
داخل مهمونی های خودمونی یه سینی بزرگ میاوردن با دست میخوردن
🫢
اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب