2777
2789
عنوان

نمیدونم زندگیمو باهاش ادامه بدم بخاطر بچم یا نه

| مشاهده متن کامل بحث + 4840 بازدید | 161 پست
همه اینا رو بلدمهمه اینا رو میدونماما انگیزه و دوست داشتنی نمونده که بخوام خرش کنم

بببین ناراحت نشو ،منم نمیخوام قضاوتت کنم ،اما با چیزای که گفتی مقصرش خودتی ،از اول همه رو از خانوادت قایم کردی نگفتی ، تا کاری حرکتی ازش میدیدی افسرده و حال بد شدی ،زود خودتو باختی ریختی تو خودت و فقط خودت داغون کردی اینجور که معلومه از اولش محبت و عشقی نبوده و نداشتین چون حس میکنم تو خودت و حال بدی هات سیر میکردی .مرد ها هم مثل بچه ن اینجور عادت های بدشو نگه داشته و هیچ تلاشی برای بهتر شدن نکرده ، فکر میکنم اونم انگیزه ای نداره که اینطور میکنه .شما طلاقم بگیری بری با کسی دیگه ای ازدواج کنی بازم باخت میزنی ،چون تلاش نمیکنی ،خودتو داری گول میزنی و بهانه میاری فکر میکنم ، چون ازدواج سنتی بوده فکر میکنی چون عشقی در کار نبوده زندگیت اینطور شده . اما اونا که عاشقانه زندگی شروع کردن باور کن مشکلاتشون هم زیاده فقط عشق نیست که زندگی رو جلو میبره ، باید تلاش کنی ،و اینم بگم فقط به تنهایی هم احترام زندگی رو جلو نمیبره ، باید تعادل رعایت بشه . فکر میکنم دوست داره شوهرت ولی چون میبینه تو محل نمیدی اونم تو خلا مونده چون اومده قسم خورده که کافه بوده و گفته بیا ببرمت ،چون اگه دوستت نداشت براش مهم نبود برات توضیح بده میگفت آره بودم به تو چه . پس اون هنوزم امیدواره .

به نظرم یه بار از نو شروع کن بگو بیا به خودمون و زندگیم فرصت دادم ،بگو من از این وضعیت راضی نیستم من نیاز های دارم ،بگو تو هم مرد هستی ولی نمیدونم چرا اینجوری رفتار کردی از اول زندگی ؟نکنه مشکل نعوظ داری ؟ بگو زن و شوهر مکمل هم هستن تا کی ادامه بدیم به سرد زندگی کردن ؟ بگو اگه زندگیمون دوست داری منو دوست داری باید خودت تغییر بدی رفتار ها و عادت های منفی رو تغییر بدی ،اگه نه که طلاق میخوام .

ببین چی جواب میده.

بعدشم بازم میگم قوی شو ،تو مادری ،خودتو جمع کن ، بخاطر بچه ت سرحال شو به خودت برس شاد باش اهنگ شاد گوش بده عود بخر روشن کن شمع بخر روشن کن ،اگه گل نداری ،یکی دوتا گلدان پتوس بخر بزار کنار پنجره ،مدل دکور خونه ت حابه جا کن تغییر بده  کیک خونگی بپز با بچه ت بخور لذت ببزید ، اصلا فکر کن شوهرت رفتع ماموریت و نیست .بخدا قول میدم حالت خوب میشه .اصلا شوهر جهنم .



عمه من ۱۰ سال با شوهرش دوست بود ازدواج کرد فهمید تمام این سالا خیانت کرده بهش ، داغون شد ولی مثل تو خودشو نباخت اونم الان یه پسر ۶ ساله داره ،بری زندگیش ببینی چه با شوهرش خوبه ،هی میچسبه به شوهرش ،با حقوقش تمام قسط های شوهرش داد، میدونم کارش درست نیست ،ولی بخاطر خودش و پسرش جنگیده .



من خودم ازدواجم سنتی بود اینجور بگم که از شوهرم متنفر بودم ،ولی بخاطر خودم و حال خودم زندگی کردم ،الان ۳ تا بچه دارم .

زندگی همه گل و بلبل نیست ،مشکلات همیشه هست فقط کافیه که قوی باشیم 



پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا اینجوری میگی اخه خانوادش پشتش هستن خودش از پس خودش برمیادما خانوما خیلی قوی هستیم از پس خودمون ب ...

عزیز بچه بی پدر بزرگترین ضربه داره شما نکشیدی نمیدوتی مخصوصا توی جامعه ما

وقتی خطری نداره برای بچش چرا دورش کنه

عزیز بچه بی پدر بزرگترین ضربه داره شما نکشیدی نمیدوتی مخصوصا توی جامعه ماوقتی خطری نداره برای بچش چر ...

محض اطلاع من بچه طلاقم عزیزم ۲٠ساله ندیدمش پس بهتراز شما میدونم بی پدری چیه 

بچه وقتی پدر نداره بهتر از اینکه یه پدر به درد نخور داشته باشه

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن. 

عزیز بچه بی پدر بزرگترین ضربه داره شما نکشیدی نمیدوتی مخصوصا توی جامعه ماوقتی خطری نداره برای بچش چر ...

بعدشم شما که از دل اون بچه خبر نداری اسی هم خودش گفت اصلا محبتی به پدرش نمیکنه

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن. 

متاسفم عزیزمالان خوشحالی از تصمیمت؟دوست نداشتی با یه بچه جدا میشدی؟

چندین سال بود مشکلات زیاد شده بود و به فکر طلاق افتادم ، زد و پسرم اومد تو زندگیمون دو سالی رو به خاطر اون صبر کردم بعد رفتم دنبال طلاق تو مشاوره های دادگاه التماس کرد و یه فرصت دیگه برا بار آخر بهش دادم که کلا تایم فرصتش همه چی رو باخت منم دیگه گفتم باید طلاقم‌بدی ، الان هم راضی ام از تصمیمم ، دخترم بزرگه مشاوره رفت و کنار اومد با قضیه پسرمم هنوز کوچیکه و حالیش نیست فکر میکنه باباش سرکاره و نمی تونه بیاد و به نبودش عادت کرده

طبق چیزی که گفتی همسرت الان ۴۰ یا ۴۲ سال سن داره و خب جوون ۲۰ ساله نیست که بگیم خامه تحمل کن مشاوره برو فلان اون الان باید توی اوج پختگی باشه که نیست تا این سن درست نشده از این به بعدشم نمیشه الان دوازده ساله باهاشی تمام بحران های روحی رو تحمل کردی ببین میتونی چندتا دوازده ساله دیگم دووم بیاری ببین میتونی طاقت بیاری تمام عمرت ثمرش هیچ بشه چون بچت هم همیشه باهات نمیمونه اون میره دنبال درس و کار و ازدواج خودش این تویی که تمام عمر باید بسوزی ببین از پس حسرت به این بزرگی بر میای یا نه

بببین ناراحت نشو ،منم نمیخوام قضاوتت کنم ،اما با چیزای که گفتی مقصرش خودتی ،از اول همه رو از خانوادت ...


درسته مقصر صد در صد خودمم هستم


میخواستم مثلا کم نیارم آبروریزی نکنم گفتم سکوت کنم تا بسازم تا درست بشه شاید


من از اول دوسش داشتم،محبت میکردم اما اون تلاشی نکرد اصلا انگار بلد نیست تو باغ نیست منم دیگه تلاش نکردم چون انگیزه ای نداشتم


امروز باهاش تلفنی ۴۰ دقیقه صحبت کردم تمام سنگامو وا کندم و آخرین فرصت رو بهش دادم گرچه اون فرصت ازم نخواست🙂

طبق چیزی که گفتی همسرت الان ۴۰ یا ۴۲ سال سن داره و خب جوون ۲۰ ساله نیست که بگیم خامه تحمل کن مشاوره ...


منم مطمئنم که درست نمیشه

۴۲ سالشه دیگه

آخرین فرصت هم دادم

دفعه بعد دیگه کوتاه نمیام

عزیزم از حرف من دلت نشکنه دقیقا شمارو میگم چقذر یدون پدر زندگی سختی داشتی

اتفاقا اصلا زندگی سختی ندارم بدون پدرم

با وجود پدرم زندگیم سخت بود وعذاب اور 

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن. 

درسته مقصر صد در صد خودمم هستممیخواستم مثلا کم نیارم آبروریزی نکنم گفتم سکوت کنم تا بسازم تا درست بش ...

حق داشتی خب .

 میدونی یه سری ها خیلی سیاست دارن ریز ریز زندگیشون قدم به قدمشو با سیاست جلو میرن نمیدونم مهره مار دارن چی دارن ؟خیلی موفق میشن تو زندگی . 

اینکه میگی شوهرت خنثی هست من درکت میکنم ،شوهر من الان ۴۱ سالشه خودم ۳۱ سالمه ، از ۱۶ سالگی زنش هست ، نمیدونی چقدر دلم شکسته زخم خوردم تحقیر شدم شاید به اندازه تار موهای سرم . شوهر منم کاملا خنثی هست ،باز الان بعد ۳ تا بچه کمی بهتر شده ، اوایل نه محبتی نه دوست داشتنی (البته منم دوسش نداشتم بارها بهش گفتم من تو رو نخواستم پدر مادرم باعث شدن بیام تو زندگیت )نه ذوقی هیچی ، باورت میشه بهترین تولد براش گرفتم مهمون دعوت کردم ولی جلو مهمونا تحقیرم کرد گفت جمع کن این مسخره بازی ها ، اونجا که میگی هیچی بلد نیست ؟دقیقا شوهر منم هیچی بلد نبود و نیست . خودمو کشتم تا یادش دادم کمی بهتر شده ، پدر مادرش از هم جدا شدن البته طلاق عاطفی پدر شوهرم طبقه بالا زندگی میکنه مادر شوهرم طبقه پایین ،فکر میکنم چون محبت ندیده ن اینطور هستن بلد نیستن چه حرکتی درسته .

من خودم آدم طلاق نیستم حوصله اینکه طلاق بگیرم برگردم خونه پدرم نداشتم چون پدرم صددصد باز شوهرم میداد به یکی دیگه. بخاطر دخترم موندم و جنگیدم ، خدارو شکر گوش شیطان کر الان بعد ۱۵ سال زندگی به خودش اومده تازه فهمیده حق با من بوده همیشه .



واقعا برات از ته قلبم دعا میکنم زندگیت بهتر شه خدا بهترین ها سر راهت قرار بده ❤

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
حق داشتی خب . میدونی یه سری ها خیلی سیاست دارن ریز ریز زندگیشون قدم به قدمشو با سیاست جلو میرن نمیدو ...


مرسی عزیزم از اینکه برام وقت گذاشتی و نوشتی و دعا کردی


ایشالا زندگیت هر روز بهتر از قبل بشه❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792