هیچی تو دهنش نمیمونه امشب یه دعوای حسابی کردم حالم بده ترخدا یچیزی بهم بگین هر سری دعوا دارم باهاش زندگیم رو میریزه رو دایره برای دیگران حتی کوچیک ترین چیزایی ک نمیخوام کسی بدونه
نگین نگو بهش من مجردم اونم مادرمه به اون نگم به کی بگم بهش از ناچاری اعتماد میکنم ذلیل شدم رفته کاش بمیرم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
یکی بیاد یچیزی بگه من خیلی بدبختم وبیکس ک حتی مادرمم قابل اعتماد نیس😭😭😭😭
به هیشکی نگو من تو دفترم مینویسم ولی اصلا به کسی چیزی نمیگم
چقدر منی منم دیشب دعوام شد را همین تازه کلی ام فحشم داد که توهمی هستی من به کسی چیزی نمیکنم توهمی هستی و فلان فلان
این مادر منه بخدا از دست دهن لقیش دیوونه شدم همه چیز زندگیمون همه میدونن همه
منم مجبور شدم عربده کشی راه بندازم که دیگه به داداشاش و خواهراش نگه چیزی و
بببین حق داری آدم فکرمیکنه به مامانش اعتمادنکنه به کی بکنه ولی همه ی مادرا کامل نیستن دیریازود مجبور میشی یکم تودار شی
