سلام به همگی ، برای اولین بار یاد کسی افتادم ..
وقتی نوزاد بودم عمویی داشتم بسیار جوان و خوش سیما تازه از سربازی برگشته بود و روح ِ کوچکش تحمل این دنیا رو نداشت و با م*گ خود خواسته به زندگی ش پایان داد ..
حالا من امشب بعد از ۲۰ سال یاد ایشون افتادم و یه حسی ته قلبم ازم میخواد که برم سر مزارش 💔 چرا حالا ؟ چرا بعد از این همه سال یادش اومد در ذهن من ؟ خدایا کمکم کن با بغض دردناکی می نویسم .. کسی رو نداره بره سر مزارش .. خدایا روح و جان همه بی کسانت رو مثل کلامت در پناه خودت حفظ کن آمین 💔
اگه سختتون نیست لطفا یه صلوات برای شادی ایشون میفرستین