زنگ زده بود بهم بعد فردا مهمون داریم گفت نیلی جان خودت میتونی کاری کنی یا من بیام کمکت بدم:///
احساس کردم با تیکه گفت مگه من فلجم نتونم چون سرکارم اکثرا میاد تو کار خونه و مهمون اومدنی کمکم میکنه
منم گفتم اگه کسی به موقع بگه برنامه ریزی میکنم کارامو خودم میکنم نمیخواد شما زحمت بکشید
بعد گفت ناراحت شدییی :/ منم گفتم نه بعد خدافظی کردم
بنظرتون با کنایه گفته دیگه ازش کمک نخوام؟ دوسش دارما اما خب خیلی زودرنجم
نه بابا میخواسته کمکت کنه .الکی ناراحت نشو
نیلی جان حالت بده یه مسکن بخور بخواب الکیم حرف درنیار
عزیزم منظور بدی نداشته خواسته لطف کنه چون شاغلی خسته نشی و به کارات برسی ب موقع
خیلی زودرنجی عزیزدلم اینطوری فقط ب خودت آسیب میزنی
نه حساسی فقط
مامان منم معمولا میره کمک عروسمون چون شاغله اما کمک من نمیاد. لطف میکنه
عزیزم اون منظوری نداشته ولی در کل خودت رو بی عرضا شناسوندی خب والله ماهم شاغل یک پس چجوری بیست تا بیست تا مهمون راه میندازیم
نیلی جان انقد حساسی و انرژی منفی جذب میکنی تو زندگیت خودت اذیت نمیشی؟
اتفاقا چه زن فهمیده ای که بهت گفته بیام ،قدرشو بدون ,من خودم زود شوهر کرده بودم زیاد چیزی بلد نبودم ولی مادر شوهرم تاحالا نگفته بهم ،عین گاو میومد میخورد میرفت پشت سرمم حرف میزد ،
نیلی زیادی گارد داری نسبت ب حرفا بقیه
چیز بدی نگفته ک
