2777
2789

هیچکس حتی نزدیک ترین دوستام و خانواده ام خبر ندارن

هیچ وقت راجبش حرف نزدم اما دوست دارم این‌جا که هیچکس منو نمی‌شناسد راجبش بگم ؛

من ۳۴ سالمه پرستار بودم که بیمارستان ولش کردم الان شغل آزاد دارم که درآمدم بالاست ماشین خوب شاسی بلند دارم، خونه خودم دارم دادم اجاره پیش پدر و مادرم زندگی می‌کنم از لحاظ ظاهری همیشه مورد تعریف همگی بودم 

قدم بلنده استایلم خوبه همیشه از ۱۶ سالگی تا ۳ روز پیش حتی همه نوع خواستگار داشتم و دارم

اینا رو گفتم منو کسی نمی‌شناسه پز بدم فقط گفتم که بدونید ازدواج نکردن من اجبار نبوده هیچ وقت انتخابم بوده 


من یک پسر عمه داشتم ۳ سال از من کوچیکتر بود

این پسر عمه من از وقتی ۱۰ سالش بود من ۱۳ بهم می‌گفت بزرگ میشم با تو ازدواج می‌کنم منم که جدی نمیگرفتم بیشتر بهش می‌خندیدم .. اما همیشه دوستم داشت

خوراکی هاشو نمی‌خورد میاورد برای من ..پولاشو جمع می‌کرد تو اون بچگیش برام هدیه می‌خرید 

خلاصه گفتم من جدی نمیگرفتم ؛

تا که رفتم دانشگاه وارد محیط دانشگاه دختر و پسر قاطی 

رابطه‌ها عاشقانه دانشجویی همکلاسی 

اکیپ های دانشجویی بصورت کامل یادم رفته بود جز موارد که پسر عمه را می‌دیدم اصلا یادم نبود تو زندگی..

اما اون بازم رو حرفش تأکید می‌کرد 

همیشه می‌گفت تو با من ازدواج می‌کنی 

اون زمانم جدی نمیگرفتم 

اما هرچی جلوتر می‌رفتیم اون بزرگتر میشد اون نزدیک تر میشد .. جسور تر می‌شد..اوضاع خطرناک تر می‌شد..تو زندگیم یواش یواش داشت دخالت می‌کرد 

فهمیدم اوضاع داره از کنترل خارج میشه ازش فاصله گرفتم 

(چون من نمی‌خواستم باهاش ازدواج کنم معیار من نبود بهش علاقه نداشتم از لحاظ ازدواج) خلاصه ؛ باهاش حرف نمی‌زدم تو مهمانی ها، مسافرت ها، دورهمی ها

سلام علیک نمی‌کردم ، باهاش بدرفتاری میکردم ، سرد، بی اهمیت ، حتی پیام هاشو باز نمی‌کردم که بخوره تو ذوقش بیخیال بشه و بره از این موضوع دست بکشه 

اما من یک قدم دور میشدم اون دو قدم نزدیک تر میشد 

تا بجایی رسید که واقعاً اذیت میشدم احساس امنیت و آرامش نداشتم.. مشکلات خانوادگی، درگیری ها، بی آبرویی ها ، توهین ها و درگیری ها به وجود آمد اما اون حرفش همیشه این بود« از بچگی بهت گفتم تو باید با من ازدواج کنی»


تا وقتی من ۲۹ سالم شد اون تو ۲۶ سالگی تصادف کرد و فوت کرد ..بعد مرگش ؛ فهمیدم با این که بخاطر ظاهر و شرایطش خاطرخواه زیاد داشت از بچگی فقط به من وفادار بود هیچ وقت نه دوست دختر داشته نه رابطه ای و فهمیدم باکره بود.. وقتی زوم کردم و فکر کردم فهمیدم چه کارها و از خودگذشتگی ها برای اثبات خودش به من کرده بود بعضی کارهاش باید یک رمان عاشقانه نوشت ازشون.

فهمیدم از چه فرصت های عالی که بعضی هاشون آرزو من بودن مثل مهاجرت گذشته برای من.


اما من هیچ وقت بهش فرصت ندادم به همه فرصت دادم جز اون من برای غریبه ها، سواستفاده گر ها، بقیه

وقت داشتم، خوش اخلاق بودم ، فرصت دادم، خوب بودم ،

کوچکترین خوبی آنها را بزرگ میکردم ، سمتشان میرفتم، زبانم شیرین و منطقی.

اما برای پسر عمه ام همیشه بداخلاق بودم، بی تفاوت بودم، فرصت ندادم، خودخواه بودم، کور، بی احساس، زبانم تلخ، توهین و غیرمنطقی.


بهش حتی فرصت یک چایی خوردن با هم ندادم

در حالی که نهار بقیه را حسابم میکردم 

حتی پیام هاشو نمیخوندم ندیده حذف می‌کردم 


پسر عمه ام از آن‌ها بود می‌گفت شهر را بخاطرت آتیش میزنم واقعا پاش می‌افتاد میزد..پسر عمه ام عصبی و تند بود ازش می‌ترسیدم اما بعدش فهمیدم بخاطر حسرت ، دلتنگی ، فشار احساسی ، غم و درد هاش بخاطر کارها من اینجور بود وگرنه مهربان ترین ، خیر ترین ،پایه ترین، پاک ترین ، بخشنده ترین، آدم بود


آخرین بار که دیدمش  تو یک مراسم ختم سر خاک بودیم با کت و شلوار سرمه ای با ظاهر خوشگل و پر جذبه اما سرسنگین و پر از قدرت اون نگاه پر از غرور و قدرتش که وقتی به نگاه من گره میخورد  یهو تبدیل به عشق و التماس میشد مواظبم بود از دور و اطرافم می‌سنجید..



🌹با خودم قسم خوردم وقتی زن تو نشدم 

هیچ فرصتی به تو ندادم هیچ خیابانی باهم قدم نزدی

باهام چت نکردی هیچ وقت باهام تلفتی ساعت ها حرف نزدیم هیچ وقت همدیگه را بغل و بوسه نکردیم ، هیچ وقت با هم فیلم و سریال ندیدیم یا آهنگ گوش ندادیم با هم کافه و رستوران نرفتیم باهم...، هیچ کاری نکردیم حسرت همه اشون تا آخرین روز عمرت تو دلت گذاشتم..


وقتی تو بخاطر من با هیچ دختر دیگه ای تجربه نکردی 

منتظر من بودی..

وقتی تو با من اینکارها تجربه نکردی هیچ مرد دیگه ای با من تجربه نمیکنه ..


من زن هیچ مرد دیگه ای نمیشم  بهت قول میدم 


۱۹/۷ پنجمین سالگرد پسر عمه امه

با سابقه ۳ بار تا الان تعلیق شدن بخاطر گفتن حقیقت😐 جدا از این موضوع من همیشه یک دختر پرانرژی و قوی بودم یک دختر دیوانه و پایه تو زندگی من پر از تصمیمات و کارها هستش که آدم با حتی کمی عقل انجام نمیداد اما من دادم با اینکه بارها زمین خوردم اما بازم پا شدم من روی پای خودم ایستادم من کسی بودم که پرستاری را با تمام امنیت ها شغلی را رها کردم و وارد بازار کار آزاد شدم.من دختریم که ۲۰۶ فروختم نیسان آبی خریدم وانت نیسان به دردم نخورد فقط چون دوست داشتم خریدم.من دختریم که با اینکه شنا بلد نبودم از ارتفاع پریدم تو رودخانه و غرق شدم تا یک قدمی مرگ رفتم ،چرا ؟ چون عشق کردم اون لحظه باید بپرم با صدها از این قبیل مثال ها.. زندگی منو از چی میترسونی؟  

همه از عشق پسر عمه ام به من خبر دارن و مشکلاتش و درگیری هاش اما هیچکس خبر نداره من بخاطر اون ازدواج نمیکنم 

با سابقه ۳ بار تا الان تعلیق شدن بخاطر گفتن حقیقت😐 جدا از این موضوع من همیشه یک دختر پرانرژی و قوی بودم یک دختر دیوانه و پایه تو زندگی من پر از تصمیمات و کارها هستش که آدم با حتی کمی عقل انجام نمیداد اما من دادم با اینکه بارها زمین خوردم اما بازم پا شدم من روی پای خودم ایستادم من کسی بودم که پرستاری را با تمام امنیت ها شغلی را رها کردم و وارد بازار کار آزاد شدم.من دختریم که ۲۰۶ فروختم نیسان آبی خریدم وانت نیسان به دردم نخورد فقط چون دوست داشتم خریدم.من دختریم که با اینکه شنا بلد نبودم از ارتفاع پریدم تو رودخانه و غرق شدم تا یک قدمی مرگ رفتم ،چرا ؟ چون عشق کردم اون لحظه باید بپرم با صدها از این قبیل مثال ها.. زندگی منو از چی میترسونی؟  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

همه از عشق پسر عمه ام به من خبر دارن و مشکلاتش و درگیری هاش اما هیچکس خبر نداره من بخاطر اون ازدواج ...

عزیزمممم

چه داستان غم انگیزییی😭😭😭

پرسپولیس عشقم ❤️ سالهاست که بهت عشق می ورزم . از همون هفت سال پیش که پنجره هات بسته بود و با برانکو رفتی نیمه نهایی آسیا ، تا الان که حتی حاضر نیستند برات خرج کنن و یک مشت انسان مفت خور پشت مدیریت نشستن! فرقی ندارن وضعیت چی باشه ، من تورو میپرستم و پات میمونم ، تازمانی که خودم به میدون برم و برات بجنگم.چه با لباس هوادار ، چه با پیرهن جنگنده ❤️ تا ابد پاتم ، هیچ عشقی مثل تو نمیشه ! 

اخی چه تلخ روحش شاد

🌹

با سابقه ۳ بار تا الان تعلیق شدن بخاطر گفتن حقیقت😐 جدا از این موضوع من همیشه یک دختر پرانرژی و قوی بودم یک دختر دیوانه و پایه تو زندگی من پر از تصمیمات و کارها هستش که آدم با حتی کمی عقل انجام نمیداد اما من دادم با اینکه بارها زمین خوردم اما بازم پا شدم من روی پای خودم ایستادم من کسی بودم که پرستاری را با تمام امنیت ها شغلی را رها کردم و وارد بازار کار آزاد شدم.من دختریم که ۲۰۶ فروختم نیسان آبی خریدم وانت نیسان به دردم نخورد فقط چون دوست داشتم خریدم.من دختریم که با اینکه شنا بلد نبودم از ارتفاع پریدم تو رودخانه و غرق شدم تا یک قدمی مرگ رفتم ،چرا ؟ چون عشق کردم اون لحظه باید بپرم با صدها از این قبیل مثال ها.. زندگی منو از چی میترسونی؟  

چه قدر تلخ 

اما میدونی دنیا داشته از تو محافظت میکرده و مهلش تو دلت نمیفتاده 

چون ممکن بود عاشقش بشی و نابود بشی 

چون اون عمرش به دنیا نبوده 

تو کاری نکردی که بخوای تاوان بدی مسئول مرگشم نبودی 

خدا خواسته اون پاک از دنیا بره بنابراین عاشق تو کرده اما بین تو و اون دیوار شیشه ای گذاشته تا تو محافظت بشی 

براش طلب خیر کن و به زندگی خودت لگد نزن 

که خدا ناخوش میشه

عزیزممممچه داستان غم انگیزییی😭😭😭

🌹

با سابقه ۳ بار تا الان تعلیق شدن بخاطر گفتن حقیقت😐 جدا از این موضوع من همیشه یک دختر پرانرژی و قوی بودم یک دختر دیوانه و پایه تو زندگی من پر از تصمیمات و کارها هستش که آدم با حتی کمی عقل انجام نمیداد اما من دادم با اینکه بارها زمین خوردم اما بازم پا شدم من روی پای خودم ایستادم من کسی بودم که پرستاری را با تمام امنیت ها شغلی را رها کردم و وارد بازار کار آزاد شدم.من دختریم که ۲۰۶ فروختم نیسان آبی خریدم وانت نیسان به دردم نخورد فقط چون دوست داشتم خریدم.من دختریم که با اینکه شنا بلد نبودم از ارتفاع پریدم تو رودخانه و غرق شدم تا یک قدمی مرگ رفتم ،چرا ؟ چون عشق کردم اون لحظه باید بپرم با صدها از این قبیل مثال ها.. زندگی منو از چی میترسونی؟  

همونطور قبلا اشتباه کردید الانم دارید اشتباه میکنید

تنهایی؛آدم پوچ می‌گیره، آدم غنی تحویل می‌ده.آدم ضعیف می‌گیره، آدم قوی تحویل می‌ده.ذهن بسته می‌گیره، ذهن باز تحویل می‌ده.آدم سطح می‌گیره، آدم خبره تحویل می‌ده.آدم‌ گم شده می‌گیره، آدم مصمم تحویل می‌ده.تنهایی، یه نوع دستگاه اپدیته. دستگاه آدم سازیه.آدم توی تنهایی راهشو پیدا می‌کنه و ساخته می‌شه.مهم نیست چند سالته، خوبه که تنهاییتو دوست داشته باشی.و اگه از تنهایی فراری هستی یا می‌ترسی. بدون به شدت قراره آسیب ببینی.-دیاکو.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز