بچها قبلا تو تاپیک هام گفتم دوتا بچه دارم ۳ ساله و یک ماهه. شوهرمم اکثر اوقات ماموریته من خیلی دست تنهام
کلا خواب شده برام آرزو. نوزادمم بد قلقه کل شب جیغ میکشه نمیزاره بخوابم بزرگه هم که صبح ها نمیزاره بخوابم. باز یدونه بود هندل کردنش راحت بود. به مامانم گفتم میشه بزرگه گاهی وقتها بیاد پیشت بمونه چند روز نه گذاشت نه برداشت گفت به من چه میخواست بچه نیاری. من توقعی هم ازش ندارم اما دلم میگیره دخترهای دیگه میبینم همه کمکی دارن طرف مامانش از شهرستان میاد کمکش اونوقت من خونههامون یک ربع راهه اما باید از فشار زیاد بشینم گریه کنم. کاش منم مامان مهربون داشتم.