دوسدارم بدونم، وقتی می‌بینم حس خوبی میگیرم اگرچه خودم نازکش ندارم 😂
اولین باری که شوهرم آنفولانزا گرفت تب داشت من یجوری گریه میکردم که مادرشوهرم اینا اومدن خونمون 🤡 بعد گفتن این که چیزیش نیس! منم تا صبح بیدار بودم دسمال میزاشتم پیشونیش 🤡×2
جوونیه و جاهلیش دیگه...
محل سگ نمیدن تازه میگن خبرش هی باید کارای اونم انجام بدیم🤣🤣
هیچی،☹️تازه خودم پامیشم یرای خودم سوپ درست میکنم دمنوش درست میکنن اونام میشینن کارم میخورن،😂😂😂
میبرنمم دکتر ناز میکشن 😂
به این سوی چراغ هیچی منو امثال من میشیم دکترو پرستارو خدمتکار پارتنر گرامی میشه معیوب الحال اصلا انگار نه انگار
کار خاصی که قرار نیست انجام بشه دمنوشی سوپی چیزی درست کنن دیگه
الهی🤣🤣🤣
من مریض میشم فقط دوری میکنه بهش مریضی ندم
باورت میشه من هنوزم برا شوهرم همینم؟
من اصلا به خونوادم نمیگم فقط شوهرم کنارمه و کارامو میکنه هر چند دوس دارم ببان نازمو بکشن بوج بوجیم کنن اما نمیخام زحمت بندازم
برام میرینن
