شاید بگید مسخرست اما سنگینیشو رو خودم حس میکنم. هر شب دارن کابوس میبینم ساعت ۳ یا ۴ از خواب با یه حال بد میپرم همه خوابامم در مورد استاکره. از سنگینی نگاه نردا رو خودم بدم میاد بیرون که میرم همه تو یه ردیف بهم زل میزنن با اینکه تیپمم جلف نیست
از لحاظ احساسی خسته ام. من دنبال عشق و آرامش تو یه رابطه بلند مدتم ولی این نگاه های سنگین تقریبا از همه روحمو اذیت میکنه...
تا پوششم بد نیست از نظر شماها چی باشه 😂😂
یه روز امتحانی چادر بپوش ببین شاید نگاها کم شد
شما تروما های گذشته دارین معلومه قبلا مورد آزار اذیت قرار گرفتین چه کلامی یه رفتاری
همه اش ساخته ذهن تو هست با تفکرت برای خودت پر رنگ می کنی پناه ببر به خدا
حستو چند سال قبل داشتم . ببین باید اول از نظر درونی خودتو بسازی یعنی بشینی یه مدت تفکر کنی خودتو ارتقاء بدی
ببین شاید بخندن ولی واقعا نگاه اقایون حس منفی به خانوما میده و این تحقیقات علمی روش زیادشده
من خودم توهمین حسابودم بعد سعی کردم ارتباطمو با محیطایی که مردهست کمترکنم چادر انتخاب کردم و بعدازدواج کردم ولی هنوزم اون سطح آرامشی که مدنظرمه نرسیدم چرا چون اون سطح باید هنوز روخودم کارکنم تابرسم
همین تضاداست که به سمت رشد هلت میده
تاحال بدی نباشه تفکر و تحقیقی نیست
تاوقتی مثلا دلت درد نگیره نمیری دکتر
حالابه این حال بدت بچشم نشانه برای تغییر نگاه کن
و شروع کن به تغییر دادن خودت
وقتی میری بیرون آیه‌الکرسی بخون...هر جا احساس کردی امن نیس و حس خوبی نداشتی بازم آیه‌الکرسی بخون و صلوات بفرس
آره راست میگی خودم بهشون این قدرتو میدم ولی رو مخم هم میرن. امروز نگاه ها که هیچ به جهنم ولی یه پسره هم تو دانشگاه عین دست بز دنبال من راه افتاده بود هر اتاقی میرفتم منو راهنمایی میکرد و جواب سوالامو به جای مسئولا میداد با اینکه خودشم دانشجو بود، حیف که جلو مسئولا بودم وگرنه دیگه میخواستم کتکش بزنم
الان میگن چادر ولی بخدا چادرم میپوشم بیرونم حتی تنها نمیرم که احتمال اومدن مزاحم دورم کمتر باشه بیشتر جاها با مادرم میرم کارامو انجام میدم که اونم یه چرخی بیرون بزنه ولی بازم همینه. از بانک دیگه رسمی تر هست؟بخدا با چادر و صورت خسته داغون صبح رفته بودم بانک ولی بازم رئیس بانکه چشمامو داشت در میورد با اینکه یا زن پر آرایش و با مانتو کوتاهم اونجا بود
