وا بچه رو میخان ولی مادرشو نمیخان اگر گوش عزیزه باید گوشوارشم عزیز باشه . دیشب مامان و بابامو دعوت کرده بود جلو خانوادم برگشته میگه بیشتر از 3 روز جایی بری من نمیتونم هر جا میخای بری اول بیار من ببینمش بعد ببر . گفتم چشم اول حتما میام اسنجا مثل اداره انگشت میزنم بعد میرم😒
همه میگن پدر شوهرت گناه داره چ اشکالی داره فلانو این حرفا اره درسته گناه داره دلشم میشکنه اما این نظر احساسیه
اما اگه بخای با منطق جلو بری و یه بچه با ادب تربیت کنی اصلا این کارو نکن اصلا پایین نفرستش کم کم؛کم کن رفتو امدو
بازم دختر بود میشد کنترلش کرد
بچه یاغی و سرکش میشه نمیدونه ب حرف چند نفر گوش کنه تو یجور تربیتش میکنی پدرش یه جور پدر شوهر و مادر شوهرتم یجور در اینده کنترلش از دستت در میره و ب هیچکدوم از حرفات گوش نمیکنه
دیدمممممم ک میگممممم
شاید این بشه بزرگترین اشتباه زندگیت
درسته نوه‌شونه و دوسش دارن ولی از حد داره میگذره هرچیزی حدش خوبه دو روز در هفته ببرش ببینه بچرو البته با خودت
مذهبی نیست . از این افکار قدیمی داره من حامله بودم هر سری میرفتم دکتر میگفت بچه معلوم نشد پسره ؟ دوست داشت پسر بشه انگاری تاجش زمین میموند . یک هفته خونه مامانم اینا بودم اوومدم حرصش گرفتع بود برگشت گفت یه کیسه پول بدم بچع رو ازتون بگیرم ببرم چیکار میکنین گفتم همه باید کوچ کنین برین از اینجا کاری نکنین از این حیاط‌برم . دنیارم بدی من بچمو نمیدم . انگاری از قصد میگه یسری حرفارو میدونه من حساسم رو بچه میخاد حرصمو در بیاره
اشتباه محضه
ب شوهرت بگو دوتایی با هم بریم پایین بگو شوهرت پیش قدم شه برا حرف زدن خیلی رک بگو من از این وضعیت خوشم نمیاد هم شما هم خانواده خودم دلم نمیخاد با بچم صمیمی بشین
هر چی خاستی بهشون بگی ب خونواده خودت بزنو بگو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
