ما نامزدیم و هنوز عقد نکردیم بنا به دلایلی
جاریم از خودم کوچیکتره ولی سه ساله ازدواج کردن
همیشه پشت سرم دروغ گفت و خیلی حرف زد و خیلی اذیتمون کرد پیش مادر شوهرم خیلی دروغها گفت راجبمون اصلا دلش نمیخواد ما عقد کنیم
آخر سر یه دعوای بزرگ شد و قهر کردیم حدودا شیش ماه میگذره از قهر برادر شوهرم کلی نفرینم کرد
حالا شنیدم سه ماهه حاملس و نامزدم خیلی خوشحاله🥲
من مشکلم اینه دلم نمیخواد شوهرم آشتی کنه ولی الان انگار باید بکنه
به نظرتون چیکار کنم
اصلا نمیشه آشتی کنیم خیلی نفرینم کردن و حرفای بدی زدن
بنظرم آدمی که انقد بهت انرژی منفی میده و نفرینت میکنه فاصله رو رعایت کن
خب حاملس چ ربطی ب آشتی داره؟یا شوهرت آشتی کنه توحرف نزن
خو قید این خونواده رو بزن
ارزش نداره دو روز زندگی اعصاب و روان خودتو بهم بریزی
خب حاملست دیگه فدای سرت اصلا برات مهم نباشه جاری کیلو چنده من حتی سلام علیک هم ندارم باهاش چون از اول ازدواجم حسودی میکرد 🥴
چرا میخوای وارد این خانواده بشی؟ چرااا؟
فکر نمیکنی که الان که باید همه چی به بهترین شکل پیش بره و انقدر افتضاحه، بعدا چقدر بدتر میشه؟
سیاست داشته باش
ولش کن بذار آشتی کنن
ولی دیگه عین غریبه باش با جاری
ابدا صمیمی نشو
یه کاری کن باهات رودروایسی داشته باشه
وقتی با یکی صمیمی بشی باهات راحت میشه و اونموقع بدون خجالت میخواد دخالت کنه و اذیت کنه
قراره عمری تو اون خانواده باشی و بخوای یا نخوای باید ببینمشون و در ارتباط باشی شده بخاطر همسرت
آشتی کن توام قرار نیست ببخشیشون ولی آشتی کن بخاطر راحتی خودتم شده
بعدا تو میشی آدم بده
دلیل نمیشه شما آشتی کنید اینجوری ارزش خودتو میاری پایین ،منکه جات بودم رفت و آمدمو کلا قطع میکردم
با همسرت منطقی صحبت کن بگو به احترام تو میام نه اونا
بگو نمیتونی حرفاش زو فراموش کنی و ببخشی
بعدش هم کاملا سرسنگین باش با اونا
جدا از مسئله جاریت ، الان که هنوز تو دوران عقد هستی دقت کن رفتار بقیه خانواده همسرت باهات چطوریه؟
آیا دروغ های جاریت رو باور کردن؟
و ...
