وضع خانوادمون داغون از نظر مالی خواهرم رفت پرستاری والان تموم شده طرحش داره میگذره ما دو قولوییم من پشت موندم وامسال تازه پزشکی آوردم اون خودش پول داره هر وسیلهی ای دلش میخواد میخره ولی من پول ندارم وبابام هم دلم نمیاد ازش بگیرم چون میدونم نداره ولی خب خیلی علاقه داشتم و دارم به پزشکی ولی خواهرم هر روز میره بازار کلی خرید میکنه تو این وضعیت که کارگر داریم خونه تعمیر میکنیم من باید تنهایی همه کار کنم میگم چرا میری هر روز خرید کارای خونه کمکم کن میگه تو حسودی میکنی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خواهرت یه روزی پشیمون میشه از این کارش میشه بگی درصدات چند بودن
امروز دعوامون شد باز رفت بازار که لباس بخره در حالی که توی خونه کلی کار داریم مامانم هم طرف اون گفتم هر روز من دارم تنهایی کار میکنم گفت تو بمن حسودی میکنی گفتم به چیت حسودی کنم من پزشکی میخونم مامانم هم خندید گفت تو هنوز که دکتر نشدی
واقعا بعضیاتون خلید پرستاری رو با پزشکی مقایسه میکنید؟ پرستاری حقوقش بخور نمیره شرایط کاریش سختدختر ...
من اصلا اعتماد بنفس ندارم خانواده ام به اون افتخار میکنن به اون میگن خانم دکتر چون خودش کلینیک هم زده کار فیبر زیبایی میکنه وضع خواهرم خوبه خدا رو شکر ومن آدم حسودی نیستم اصلا اون خواهرمه .ولی بهم برمیخوره بمن میگن تو ۴سال پشت بودی هنر که نکردی هر کس دیگه بود با ۴سال میآورد توی شهر ما که خیلی بزرگ نیست و تقریبا شهر کوچک من اولین قبولی پزشکی هستم ولی اصلا کسی بهم افتخار نمیکنه اعتماد بنفس ندارم یه دانش آموز گرفتم و بخش مشاوره میدم مامانم میخنده بهم میگه رفته مشاور شده