2777
2789
عنوان

ظرفای مهمونی خانواد شوهرم همیشه پای منه چکارکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 5845 بازدید | 161 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ولی منم دقیقاً شاید شبیه جاریای شما باشم نهایتاً بعد از غذا یکی دو بشقاب  می‌برم می‌ذارم آشپزخونه در همین حد دیگه میام می‌شینم کمک نمی‌کنم فقط خیلی کوچولو جمع می‌کنم در عین حال وقتی هم میان خونه من اصلاً انتظار ندارم پاشن برام کار کنن و ظرف بشورن

همسر چیزی نمیگه؟

اوایل ازدواجم خیلی دوست داشت که کمک کنم خب منم انجام می‌دادم ولی دیگه بعدها هم بهش گفتم که من عادت ندارم وقتی مهمونی میرم کار کنم در عین حال از مهمون خودم انتظار کار کردن رو ندارم و خلاصه گل من یه چیزی بهت بگم آدما رو هر طوری که عادت بدی عادت می‌کنن به اون رفتار شما خلاصه می‌خوام بگم اگه بخوای خودتو تغییر ندی به چشم یه کاربین بهت نگاه می‌کنن و اگه یه روز کمکشون نکنی خیلی از دستت ناراحت میشن و تمام خوبی‌هاتو فراموش می‌کنن

عزیزم اول دوم ندارههرکسی خورده باید پاشه کمک کنه چون مهمونی سالی یکی دوبار نیست یه کار روتین و تکرار ...

بله من اینو در جواب کاربری گفتم که به عنوان راه حل گفتن جاریات رو صدا بزن و به خواهرشوهرا اشاره ای نکردند 

بخدا این ادما حقشونه. استارتر خودشو شوهرش پشت سر بقیه گفتن اونا گوه و‌گشادن و گاون ک کار نمیکنن! نه ...

والا جاری منم این کارارو میکنه الان رسما تبدیل به یه حمال شده خودش داره جر میخوره از شدت پرنس بودن من

بره مدال هایی ک گرفته رو بندازه گردنش ادامه بده ب حمالیش🤣🤣🤣🤣

چندساله میشورم خسته شدم

تو همون روزی که از شستن دست بکشی همون روز تمام تعریف و تمجیدها از بین میره و شروع میکنن به بدگویی . چون انسانها حافظه ی قوی برای خوبیا ندارن. منم دقیقا جاریام مثل شما بودند و اصلا تو خودشیرینی با هم رقابت میکردن خواهر شوهر و مادرشوهر بالا می‌نشستن و اینا مثل کلفت هم می‌پختن هم میشستن من هم از جاریام خجالت میکشیدم مجبور میشدم همراهی کنم اما هی به همشون شکایت میکردم. من شدم آدم بده منو گذاشتن کنار. الان شنیدم که یدفعه کار نمیکنن پشت سرشون میگن اینا علوفشون کم شده جفتک میندازن. تو دلم عروسیه ولی کاش بدجنس بودم به گوش جاریام می‌رساندم که بعد اونهمه خودشیرینی دارن پشت سرشون چی میگن 

خیلیییی مخصوثا ک دیگ کسی تشکر نمیکنه طبیعی شده قبلا دلم خوش بود ب تشکرای مادرشوهرم الان عین کارگر رس ...

عزیزم منم هرسال گردگیری مادرشوهرم مجبوربودم برم کمکش یاکارای متفرقه و...امسال پا درد گرفتم کارای خودمم نمیتونستم انجام بدم نرفتم انتظاریم نداشت که برم کم کم دارم خودمومیکشم عقب چون خودش ازمن سالم تره

توام یه مدت مریضی بهونه کن کم کم خودتو کناربکش

خواهم که به خلوتکده ای ازهمه دور...من باشمو...من باشمو...من باشمو...من....
🤣🤣🤣هرجا خر دیدیم باید سوارش بشیم ،خر رو نباید آگاه کرد ب کارش🤣

خر که اسم فامیلی مادر ج ن دته عزیزم

عسیسم دیگه نمیخونمت

بیتلبیت میخواستم نینیار تگ کنما

بای

کاربری دست سه نفره قسمم خوردیم تاپیکای همو نگاه نکنیم😐😂#کارآگاه بازی موقوف
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792