این آدما تو ذهنشون اینه وظیفه عروس و پسرمه حتی لطف و مهربونی نمیدونن کارتو مادرشوهر منم همین بود یدونه جوراب نه دوران نامزدی نه بعد عروسی بهم نداد ولی انتظاراتش تمومی نداشت تولد میگرفتن میرفتن از جانب همه کادوی خیلی خیلی گرون میخریدن 😐😐 روز مادر کادو و‌کیکش به راه بود همیشه در حال کادو گرفتن انگار اون تازه عروسه
نمیدونم چرا اوایل انقدر از عروس های دیگش هی تعریف می‌کرد ذهنیت منو جوری شکل داد که انگار باید براش خیلی کار انجام بدم الان کم کمممم دارم آگاه میشم و شناختم بیشتر شده میبینم نه بقیه هم براش کار خاصی نمیکردن این واسه اینکه به گوش من بزنه ازونا تعریف می‌کرد من اونجوری بشم هی میگفت فلانی از سال اول که اومده تو خانواده ما هر سال واسه تولدم یچیزی میخره بعد دیدم نه اصلا اینکارو نمیکنه
چقدرش بستگی به خودت داره،من دیر فهمیدم،چون هر وقت به شوهرم میگفتم،میگفت نه اینجور نیست و تو اشتباه میکنی و منظور ندارن و از این حرفا
بعدا دقت کردم دیدم نه همه کاراشون با منظور و برای کوچیک کردن منه،منم دیگه شدم مثل خودشون
ولی تو که زودتر متوجه شدی، خدماتت رو کم کن و بعدش کاملا قطع کن تا بفهمن
😂😂😂😂واقعا
مادرشوهر منم هی از عروس داماد های دیگش تعریف می‌کرد
میگفت فلانی از وقتی اومده تو خانوادمون هر سال واسم کادو تولد خریده منم فکر کردم باید بخرم
و بعد دیدم که نه اصلا اون آدم براش کادو نمیخره
