مادرشوهرم خواهرش و شوهر خواهرش فوت کردن بعد حالا این مادرشوهرم عروس و بچه های خواهرش اولویت تر از بچه های خودشه
با مادرشوهرم تو یه ساختمان زندگی میکنیم چن هفته پیش من خونه تکونی کرده بودم ساعت ۳ نصف شب تموم کردم از گشنگی نمیتونستم سرپا وایسم حتی یه چایی خالی هم نیاورده بود (با اینکه اون خونه تکونی کردنی من غذاشم میبرم بهش کمک هم میکنه )حالا این عروس خواهرش خونه تکونی کرده بود بخدا اصلا اون اینارو آدم حساب نمیکنه ، بچه ش رو آورد نگه داشت مادرشوهرم شب هم شام دعوتشون کرد ،بعد ماهم خونه مادرشوهرم بودیم ،من گفتم میل ندارم بعد مادرشوهرم نه تعارف کرد نه هیچی گفت پس بچه ی فاطمه (عروس خواهرش )رو نگه دار تا اون راحت شام بخوره بعد شام مادرشوهرم چایی آورد بعد دوباره گفت تو بچش رو نگه دار اون راحت چایی بخوره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!