ولی اینکه بخاطر فوت مادر شوهر خاهرش عروسی نیاد زور داره واقعا
وای وای منم الان دقیقا حاله تو رو دارم دلم میخواد مادرشوهر پدرشوهرم بمیرنننننننن
خدایا من چه گناهی کردم
بخدا الان سکته میکنم از دستشون
مامانش تو گوشش میخونه با نرمی ولی تو سیاست نداری داد و هوار میکنی دیگه با خودش میگه اره این مقصره
تو هم تو گوشش بخون علیه مامانش
عزیزم باهاش صحبت کن اروم باش خودتم با زبون نرمش کن بگو خدایی نکرده فامیل درجه یک و دو خودمون نیست ک خاطر بزاریم
یا رفت. امد باهم زیاد داشته باشیم بگیم زشته مادر ظوهر خواهرت ببین فامیل درجه چند حساب میشه
خاهرت عزاداره برا اون زشته اینجور مراسما ن من ک طرف و سالی ی بارم ندیدم
سعی کن ارامشتو حفظ کنی
حالا زور اصلی اونجا وارد میشه که حرف خودش نیست
خودش اتفاقا گفت بریم حال و هوامون عوض شه رفته اومده ننش گفته نه این خیلییی زور داره
خودش میگفت نه من یجوری کنار میومد بابا دیگه عروسی مهم تر از حال خودم نیست که
این مامان عفریتش خیلی زور داره
نمیدونم چرا خنده ام گرفت به حرفات و کارات😂😂😂😂
۶ تا پسر داره
گیر داده به خونه ما .زورکی میخوان بیان یه هفته بمونن . قبلا هم از این کارا خیلی کردن
پیر هم هستن و پوشکی.
مثلا پدرشوهرم تو حیاط جیش میکنه تو سینک آب دهنش میریزه مادرشوهرم بی اختیاری داره ولی به زور باید پوشکش کنیم همه جا رو نجس میکنه. ای خداااا من چه گناهی کردم
به خدا که همه جوره حق با تو هستش آخه مادر شوهر خواهر شوهرت چه ربطی به شما داره بابا ما خانواده شوهر هستیم ولی،به قرآن دخالت نمی‌کنیم تو زندگیشون مادر شوهرت چی فکر میکنه پیش خودش،که انقدر شوهرت رو پر میکنه به شین یه بار باهاش سفت سخت صحبت کن بگو اگه میخوای دهن بین مادرت باشی بع حرف مادرت زندگی کنی بگو من نیستم بهتره جدا بشیم حالا نه این که واقعا جدا بشی ولی بترسونه بزار به خودش بیاد
