2777
2789
عنوان

ازصب چکار کردین ناهار چی دارین

658 بازدید | 46 پست

من پاشدم لباس فرمای بچه ها اتو کردم ادکلن زدم تغذیه گذاشتم 

بیدارشون کردم چای درست کردم صبونه دادم مث گنجشک دوتا نوک زدن 

وراهیشون کردم

وسایل صبونه رو شستم 

بساط ناهاروو اماده کردم

اشپزخونه رو دسمال وجارو دستی کشیدم 

و ازساعت نه تو نی نی سایتم 

الان دیگه باید برم ناهارو اماده کنم ولی خوابم میاد...

ساعت یازده درستش کنم میرسه؟؟

ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد؛دیدنددر پیاله ی ما غیر آب نیست!!!:((

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هیچی بیدار شدم شوهرم صبحونه آماده کرد خوردم دیگه همینجا دراز کشیدم خودش جمع کرد 🤣الان باید برم ظرفای صبونرو بشورم و ناهارم دمی گوجه بذارم دیروز مادرشوهرم خونمون بود ناهار خودش درست کرد کل آشپزخونه روغن میچکه باید برم تمیز کنم شعله‌ای گاز دربیارم بشورم 

فقط 14 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

بنام خدا بیدارشدم ۷:۳۰دعوا کردمصبحونه خوردم دمی گوجه درست کردممیخوام درس بخونم حسش نیست

دعوا  اون ساعت انرژی بالایی میطلبه  :)))))

ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد؛دیدنددر پیاله ی ما غیر آب نیست!!!:((

صبحونه خوردم ظرفها رو شستم و لباس ها ی کثیف رو ریختم تو لباسشویی ،برای ناهار هم مرغ گذاشتم بپزه، زرش ...

به به نوشجون 

منم استانبولی باسینه مرغ قراره  درست کنم

ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد؛دیدنددر پیاله ی ما غیر آب نیست!!!:((

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792