دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
گفتم شاید مونده که دوباره رابطه درست کنهحذفش کنیم یا نکنیم کدوم بهتره؟
هیچ کدوم ، توی اون گروه دیگه پیغام نذارید یه گروه دیگه بزنید و اونجا همه جمع باشید و حرف هاتون رو بزنیدو این گروهم بذارید همین جچری بمونه که دعوای جدید درست نشه
خب ببین یا دیوونست و یه ادم روانیهیا شما اذیتش میکنیدوگرنه جواب خوبی های پی در پی قطع رابطه نیست
بعصیا ازدواج میکنن گارد دارن نسبت به مادرشوهر و خواهر شوهر.زنداداش ما هم اولش همین بود اصلا همش داستان درست میکرد همش دعوا مینداخت ،خودش شروع میکرد ادامه میداد بهدم تموم میکرد،ما هیچوقت هیچی به روش نیاوردیم ،سالها گدشت و فهمید نه بابا همه مثل هم نیستن ،دیگه دست برداشته
ب داداشم گفته اینا حسودی منو میکنن نمیزارن باهم خوب باشیمخودش انگار یکم مشکل داره افسردگی .بدبینی . ...
به نظرم اینو نگو. خواهر شوهر منم پشت سرم گفته منو یا جاریم پر می کنه یا خواهرم پر میکنه... منم خیلی بدم اومد از حرفش چون حقیقتا ادم سی و چهار ساله مگه احمق و بچس که بخاطر حرف بقیه پر بشه ...بعدم منو احمق و بی عقل فرض می کنه و اخلاقایی که خودش داره رو به من نسبت میده. خودش ادمیه که بقیه رو پر می کنه منو هم مثل بدبختای بی عقل دور و بر خودش تصور می کنه.. خودش این اخلاقو داره که مثلاپیش من بد خواهر برادرای خودشو میگه که منو با اونا بد کنه بعد بد منو پیش اونا میگه... از همون سال اول ازدواجم اینجور بود. منم حرفاش برام مهم نلود چون احمق نیستم که بخاطر حرف اون بخوام با بقیه بد بشم وقتی خودم شخصا بدی ازشون ندیدم. مدلشه. من دیگه بعد هفت هشت سال زندگی تحملم از رفتاراش تموم شد حالا منو پیش همه بده نسون داده کارای خودشو نگفته فقط واکنشای من به رفتارای خودشو تعریف کرده نصفه و نیمه .
بعصیا ازدواج میکنن گارد دارن نسبت به مادرشوهر و خواهر شوهر.زنداداش ما هم اولش همین بود اصلا همش داست ...
من بر عکس بودم انقدر دوسشون داشتم مادر شوهر و خواهر سوهرامو مثل مادر و خواهر خودم میدونستم ولی وقتی کارا و رفتاراسونو دیدم تازه غهمیدم من چی فکر می کردم و چی شد. الان دیگه اصلا دوسشون ندارم. خودشون با رفتارا و کاراشون جایگاهشونو پیش من خراب کردن. ..