به خاطر استقبال بینظیرتون دوباره تاپیکو میزنم
دو دقیقه ارامش ندارم تو اینخونه
از دیروز سرما خوردم و از دیروز استزاخت نکردم
امروز ۳صبح بیدار شدم تا ۲ ظهر با هزار تا نوشیدنی بکوب درس خوندم . ساعت ۲ ظهر بی حال شدم حالم بد شد خبر مرگم۱ساعت خواستم استراحت کنم😭 صد بار گوشی بابام زنگ خورد صد بار با صدای بلند داد زد
صد بار پسر عمه ۱۲ ساله م اومد تو اتاق
اخرش همشون رفتن بیرون و هزار بار ایفون زدن
ایفون خراب بود هی میرفتم درو باز میکردم. کلید هم نمیبردن
این حق من نیست بخدا
دارم از سردرد میمیرم . واقعا دلم شوهر میخواد
خاک تو سرم الهی به حق امام حسین بمیرم که خاستگار رد کردم. یه خری نیست بیاد منو ببره😭 وای یا خدا یا من بمیرم یا یکی بیاد من باهاش ازدواجکنم برم خونه خودم ۱روز با ارامش بخوابم. خونه شلوغهه وای چیکار کنم
بخدا نه خونه میخوام نه مهریه نه جشن
جهیزیه کااامل میبرم خونه سگ هم باشه میرم فقط بخوابم