من میخوام برای کنکور بخونم هدفمم دانشگاه های شهر های بالاست کلا مازندران و اینارو دوس دارم خودمون جنوبی ایم مثلا یه زمانی من قبول شم دانشگاه اونجارو شوهرم گفت من باهات نمیام من میرم خوابگاه اونجا بعد توی طول هفته میزارن از خوابگاه بیای بیرون کلا شرایط خوابگاه چطوری هر لحظه اراده کنی میتونی خارج و وارد شی
تا شب ساعت ده و نیم فک کنم باید بیای بعدش نمیذارن...از جنوب بخوای بری شمال برای تو متاهل بدون شوهرت خوب نیست چون پزشکی رشته ای نیست که طول هفته یه روز کامل بیکاری داشته باشه پنجشنبه جمعه هم ارزش نداره این همه مسافت بری برگردی تازه بعدا همون پنجشنبه جمعه هم بیکار نیستی
تا شب ساعت ده و نیم فک کنم باید بیای بعدش نمیذارن...از جنوب بخوای بری شمال برای تو متاهل بدون شوهرت ...
حتی پنجشنبه جمعه ها هم بیکار نمیشم بعد از خوابگاه بزنم بیرون مثلا ۴ بعدظهر دیگه از ۱۰ و نیم بگذره فردا صبحش که رام میدن ها😂😂😂؟نه اون مهم نیست اوکی میکنم
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!
پرستاری بومی گزینیه ۸۰ درصدش یعنی هر کسی داخل استان خودش بیشتر شانس قبولی داره . شما حتی با مازندران ...
دقیقا😂😂😂😂😂خب اگه خرم آباد بزنم باز میرم خوابگاه ولی فاصلش تا خونمون ۲ ساعته ولی بیشتر اوقات میمونم خوابگاه از شرایط خوابگاه برام میگی اینکه میتونم با دوستام برم بیرون یا نه یا مثلا پنجشنبهها جمعه ها بیام خوزستان
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!