شوهرم قبلا سابقه ی خیانت داشته بعد یه همسایه ی مطلقه نزدیک محل کارشه که میگن اوضاع خوبی نداره وآدم درستی نیست بعد بارها به بهانه های مختلف رفته پیش شوهرم ازش کمک خواسته منم همون موقع به دروغ به شوهرم گفتم شنیدم فلانی ایدز داره توی رفت و آمد با اون مراعات کن ..جدی نگرفت
اما امروز بعداز مدتها قرار بود برای اون خانوم یه کاری انجام بده اون خانوم باید باهمسرم جایی میرفت بعدهمسرم به خودش رسید و رفت منم با آرامش گفتم یادت نرفته که شنیدم ایدز داره هواست جمع باشه.
گفت بابا شایعه ساختن ،گفتم چرا برای من نساختن ..گفتم خود دانی ..
بعد رفت تو فکر و انگاری تو ذوقش خورد .