لطفا کسایی که میخواید توهین کنید یا ... لطفا تاپیکمو ترک کنید مهربونای عزیزم
از صبح همش کلافس قرار بود تا یه ماه دیگه بیان خاستگاری ، مادرش پدرش خواهرش همه داشتن دست به کار میشدن . ولی نا امیده همش میگه اخه با این وضع اقتصادی که الان داره پیش میاد چطوری عروسی بگیریم من چطوری بیام جلو بابات بگم دخترتو میخوام ،چیکار کنیم . همش استرس داره الان تلفنی حرف زدیم صداش یه جوری گرفته بود بغض داشت .از طرفی میدونیم خانوادم قراره سنگ بندازن با مهریه ی زیاد و ...
خواهش میکنم بگید الان چطور باید ارومش کنم . هی دلم میخواد بهش بگم ناراحت نباش اصلا عروسی نمیخواد ، ولی میترسم بعدا حسرت عروسی به دلم بمونه و اینکه خانوادم با عروسی نگرفتن مخالفت کنن . از طرفی میدونم روش خیلی خیلی فشار هست و دلم میخواد یه جوری ارومش کنم
بنظرتون بگم عروسی نمیخواد یا نه ؟ لطفا راهنماییم کنید