من باردارم با اینکه یه عالمه درد داشتم یه ربع به هفت پاشدم صبحانه آماده کردم به سختی اومدم پسرمو بیدار کردم امسال پیش دو میره باید هشت و ربع مدرسه باشه نشستم بهش صبحانه دادم کلی شوخی کردم باهاش که اخلاقش بیاد سر جاش بعد آقای همسر رو بیدار کردم اومده سر سفره میگه چرا منو صدا کردی باید اول بچه کامل کامل آماده باشه بعد منو صدا کنی من یه کلمه گفتم عجب آدمیه ها شروع کرد کلی چرت و پرت بهم بگه و دلمو بشکنه اونوقت تا حالا دارم گریه میکنم...
چیکارش کنم؟؟؟