واقعیتش نه زنگ نمیزد جز یبار چون کات نکرد باهام فقط قطع ارتباط کرد فکر میکرد اینجوری بره میتونه دوباره برگرده. میدونی آخرین جمله ای که بهش گفتم چی بود؟
گفتم میخوام برم، گفت برو. راحتم گفت برو اتکار نه انگار
دلیلشو میدونی چرا؟ چون میخواست با یکی دیکه اوکی شه💔
. زمانی که من با تنهایی بیکاری و بخاطرش استرس و اضطزاب دست و پنجه نرم میکردم سراغی ازم نگرفت بعد که به زور سر پا شدم خبر بهش رسید که نه من میرم کلاس فهمید نتونست بشکنم(یکی دیده بود)
اومد خیابونی که اونجا کلاسم بود، دیدمش ولی به روش نیاوردم که بخواد راه پیدا کنه که وارد زندکیم بشه.هیچی نگفتک.
الان یکسال بیشتره که گذشته.
منم چون نمیخواستم باهاش در ارتباط باشم شمارشو حذف کردم ۶ ماه بعد رفتنم زنگ زد فهمیدم اونه قطع کردم( فکر کن یجوری حرف میزد که انگار هیچی نشده💔).
ی ماه پیش برای کاری گذرم بهش افتاد، یعنی میدونست اونجا میرم اومد اونجا دو بار من اصلا بهش نگاه نکردم که بخواد حرف بزنه دیگه اونقدری میشناسمش که بدونم بخاطر من اومده). دو بار تل پیام داد دوبارشو پاک و بلاک کردم.بدونه دیدم فهمیدم ولی نمیخوامش.
بیشرف عالم بود