2777
2789

واقعن خیلی اذیتم و خسته و داغون تهوع استفراغ تو ماه هشتم هنوز ولت نکرده مادری ک یه شهر دیگس از میون کلی خواهر شوهر یکی هم هواتو نداشته باشه خ اهری نداشته باشی تو شهر غریب باشی. خیلی اشتباه کردم ودومی رو آوردم واقعن بی پناه و تنها شدم. شوهرم منو تو این شرایط گذاشت رفت عروسی دوتا از دوستاش اونم کجا اون ور مرز. چون نصف فامیلاشون اون ور مرز هستن یه خواهر شوهر دارم بالای خونمون نشسته دلمون سوخت گفتیم شوهرش بیکاره بیارمش طبقه بالای خونمون بشینه بدون اینکه ازش پول  آب برق وکرایه   بگیریم ولی یه روز نمیاد بپرسه زنده ایی مرده ایی من دخترم تک تنها اونم کلاس اولی   واقعن دلهای این زمونه چقدر سنگ شده با اینکه دکترم گفته استراحت باید بکنم بخاطر پایین بودن جفتم خانما نیاین بگین خودت کاراتو بکن واقعن شرایط هر زن بازدار با اون یکی فرق داره خیلیا تا ماه آخر سرحال و سبک قبراق هستن. خیلی ها درب داغون و بی رمق

آخی، یکم به خودت روحیه بده،از تمیزکردن خونه و وسایل بزن عوضش دست دخترتون بگیر برو پارک پیاده روی،چندتا دوست پیدا کن با اونا رفت و آمد کن دردودل کن ...بذار اونا کمکت کنن

درحال رشدی عمیق....❤️ درحال تحصیل و ادامه دادن  رشته ورزشیم . به امید روزی که بیام و بگم 📢هورااا اونی که میخواستم شد،💪متاهل 💍 ودارای فرزند .......اگه تنهایی و داری روزای تنهایی تو میگذرونی گله نکن تو داری رشد میکنی من ۱۰ سال تنها شدم ولی تونستم از دل این تنهایی سربلند بیرون بیام و یه آدم دیگه بشم ....پس نگران حالت نباش قراره قوی ترت کنه دوست خوبم😉 💯

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مشکلت اینه که از دیگران توقع داریتنها کسی که باید انتظاراتت رو بهش بگی همسرته

شوهرم تا بود حداقل ی کمکی می‌کرد والان ک نیست تا یک هفته من چکار کنم گفته باور میکنی همین شوهر من از وقت گذروند با ما اکثر مواقع گذشته تا ب خانوادش رسیدگی کنه من گله ایی نداشتم یک لنگه پا براشون ایستاده شب نصف شب صبح خروس خون ولی رفت دنبال یکی از خواهر شوهرم تا یک هفته پیشم بمونه بیکاره شاغل نیست  ولی حاضر نشد بیاد 

آخی، یکم به خودت روحیه بده،از تمیزکردن خونه و وسایل بزن عوضش دست دخترتون بگیر برو پارک پیاده روی،چند ...

یه دوستی داشتم بخدا از خواهر نزدیکتر یعنی حامله نبودم می‌آمد میدید مریضم هم برام غذا می‌گذاشت هم کارای خونه رو می‌کرد حتی نمی‌گذاشتم ولی میگفت دلم نمیاد اونو ازم گرفتن خانواده همسرم راضی نبودن رفت آمد کنم باهاش چون فامیلشون بود 

انگار حال روز پارسال منو نوشتی باردار بودم و دختر کلاس اولی بازیگوش مادر خودم یه بار حالمو نمپرسید یه بار نمی‌گفت این دختر خسته میشه بزار بچشو یک ساعت ببرم پیش خودم زایمان کردم بدتر هم شد آخر اسفند بچه ام دنیا اومد با زردی شکم پاره یک هفته بیمارستان بالا سر بچه ام بودم دخترمو گذاشتم پیشش هروز زنگ میزد به شوهرت بگو بیاد بچتو ببره بخوام تعریف کنم یه رمانه ولی یاد گرفتم فقط واسه خودمو بچه هام وقت بزارم از هیچ کس توقعی نداشته باشم حتی مادرم

اگه میتونی پرستار بگیر

نمیان راستش خیلی سال پیش پدر شوهرم یه زمینی گرفت ک بعد این همه سال ما ساخت ساز کردیم شده منطقه پولدارا کمکی و پرستار اینا نمیان اینجا میگن  کرایه خیلی زیاده نمیارزه مقل رفت برگشت با حداقل چهارصد تومن بدن بیان برن براشون صرف نمیکنه شب هم نمیمونن چندین بار پیدا کردم با این شرایط نمیانمگر بری دنبالشون ک اونم شوهرم نمیره 

انگار حال روز پارسال منو نوشتی باردار بودم و دختر کلاس اولی بازیگوش مادر خودم یه بار حالمو نمپرسید ی ...

واقعن منم همینم دلم ب حال دخترم میسوزه از مدرسه آمد طفلی ناهار نداشتیم خودش نست نون ماست خیار خورد خوابید بمیرم براش بخدا من تا پا میشم تمام بدنم میلرزه سرگیجه میگیرم

واقعن منم همینم دلم ب حال دخترم میسوزه از مدرسه آمد طفلی ناهار نداشتیم خودش نست نون ماست خیار خورد خ ...


میدونم سخته ولی خودتو تقویت کن صبح ها اگه حال احوالت خوبه بلند شو ناهار بزار زیاد بزار واسه شامتون بمونه مکمل هاتو سروقت بخور شیره توت شیره خرما بگیر بخور تو الان مادر دوتا بچه ای باید قوی باشی که بتونی جمع جورشون کنی 

واقعن منم همینم دلم ب حال دخترم میسوزه از مدرسه آمد طفلی ناهار نداشتیم خودش نست نون ماست خیار خورد خ ...

عزیزم دیگه کاریه که شده. اون که حامله شده و اپن که حامله کرده فقط مسئولن. این روزا نمی‌تونیم از کسی انتظار داشته باشیم.

عزیزم دیگه کاریه که شده. اون که حامله شده و اپن که حامله کرده فقط مسئولن. این روزا نمی‌تونیم از کسی ...

ولی من تا جایی ک تونستم ب همه کمک کردم  تو هر شرایطی دوستم زایمان کرد مادرش دل نسوزاند. نیامد ولی من هر روز میرفتم براش شام ناهار می‌پخت می‌آمدم خونش جارو میکشیدم براش سوپ درست میکردم تا ده روز کار من همین بود ولی الان هیچکس سراغ منو نمیگیره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792