مادرتون بیشتر توجهش به یکی از بچه هاش باشه و شما احساس اینو داشته باشین که کنار افتادین و توجه ندارین؟
مامانم اینجوریه ، برادرم شهرستان درس میخونه ، همش تو خونه منو اشتباه به اسم اون صدا میزنه .
مثلا هر بار که میره آندوسکوپی یا کولونوسکوپی بعد از اینکه به هوش میاد همش اسم اونو میگه ، هی میگه پسرم اومد؟
بخدا حسودی نمیکنم ، من داداشم و خیلی دوست دارم حتی بیشتر از پدر مادرم ، همیشه هوامو داره و بیشتر از پدر و مادرم بهم توجه میکنه و دلسوزمه . رابطمون خیلی خوبه .
فقط بعضی وقتا یکم ناراحت میشم که مامانم اصلا بهم توجه نمیکنه، دوست داشتم به منم اهمیت بده نمیگم اندازه برادرم ولی یکم به منم اهمیت میداد خوب بود . بعدش سریع با خودم میگم که اشکال نداره ، شاید چون ی شهر دیگه درس میخونه نگرانشه. ولی دلم میخواست یکم بیشتر بهم توجه میشد مخصوصا از طرف بابام چون دخترم . بابام که کلا آدم بیخیالیه ، اصلا نه من نه داداشم واسش مهم نیستیم .