2777
2789
عنوان

میخوام قرص 😭😭💔

| مشاهده متن کامل بحث + 877 بازدید | 63 پست
چرا همیشه وسط راه ولم‌ میکنه

خدا قسم خورده که من هیچ وقت تو رها نکردم عزیزم فقط بهش ایمان داشته باش تسلیمش بودی تا حالا شده وقتی مشکلی داری بری نماز شکر بخونی شده وقتی مشکل داری دعا کنی صدقه بدی حتی اگه وضع مالیات خوب نیست در حد نون خشک به پرنده ها  بدون خدا وقتی یکیو دوست داره اینقدر سختی بهش میده میگه بنده من از همه نا امید شو انوقت میای سراغ من اینجاست که من برا تو خدایی میکنم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یه زمانی میکردم از اعتقاد هم افتادم دیگه چادر از سرم زمین نمیفنتاد

نه نکن 

میدونی .من پارسال مامانم و بردیم امپول داشت 

رفتیم ک بزنه دیدم از 

یه اتاق صدای نالع میاد 

طاقت نیاوردم رفتم سمت اتاق دیدم 

یه پسره 

قرص خورده 

خودشم سرباز بود لباس سربازی تنش بود 

یه برادر داشت بالا سرش بود اما بی تفاوت 

هرچقد زور میزدن پرستارا 

ک شلنگ بکنن تو دماغ پسره برا شستشو 

نمیزاشت انقد داد میزد و مقاومت میکرد 

شلنگ میزد بیرون پرستاره ازم خواست برم کمک رفتم دستاشو گرفتم ماشاالله عجب زوری داشت 

انقد مقاومت کرد ک سرو صورتش خونی شده بود و از دماغش لخته میزد بیرون 

بیهوش حالت بود نگاهم نمیکرد 

فقط بلند با صدای خیلی بلند تا شلنگ میداختن تکون میخوردو ناله میکرد 

نمیدونی 

چقد گریه کردم 

از داداشش شماره ی پسررو گرفتم گفتم بده من فکرم درگیر میشه چن روز دیگه خبر ازش میگیرم 

خلاصه 

مارفتیم 

اما من یک هفته حالم بد بود ب شدت بد بود و افسرده شدم بااون صحنه ها 

بعد دوسه روز زنگ زدم ج داد 

دادم مامانم صحبت کرد 

گفت فلان روز بالاسرت بودیم 

گفت حالم خوبه بستری ام بیمارستان شهرمون 

با مامانم رفتیم عیادتش و کلی برامون حرف زد 

گفت اصن اون شب نفهمیدم کی بالاسرم بود و هیچی نشنیدم 

حتی داد زدنامم یادم نمیاد 

خلاصه اون همه درد کشید و باز زنده موند 

ب نظرت ارزش داره؟؟؟

تازه اونم میگفت بخاطر اختلاف خانوادم این کارو کردم

۱۹ساله رو کامل تموم نکردم قلبم درد میکنه

بمیرم برا دلت دختر 

من خودمم حالم خیلی داغونه برات دعا میکنم

ولی حس میکنم افسردگی داری میتونستی بری دکتر بهت یه قرص فلوکستین چیزی بده بیخیال بشی یه کم

بعدش به قول دوستمون یه کم ارتباطت رو باخدا قوی کن قران بخون با سیاست یه کم باهاش رفتار کن ورزش کن اصلا کاری به کار شوهرت نداشته باش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792