از فوت پدرم چند سالی میگذره که سر و کله این مرده با یه زن و یه بچه پیدا میشه😐
به مادرم پیام میده و میگهمن هنوزم خواهانتم اگه حاضری باهام ازدواج کنی من زنمو طلاق میدم
مامانم اول اینجوری بود ک به هیچکی پا نمیداد
محبت دل سنگم نرم میکنه و خلاصه ابراز علاقه میکنه به مادرم
مامانم کم کم توجهش به ما کم شده و همش میگه حق زندگی دارم و سوختم به پای شما و اصلا از همون اول نباید بچه میوردم و این حرفا
کمبودی هم نداریم خداروشکر یه خونه حیاط دارو یه حقوق تامین اجتماعی و یه ماشین و مهمتر از همه اینکه مامانم یه خانواده داره ک اونم ماییم
من گهگاهی شارژ و اینا میگرفتم پیامارو میدیدم ب مامانم میگفتم توجیه میکرد انکار میکرد میگه من هیچکاری نمیکنم فقط ب حرفاش گوش میدم
یک بارم به این اقا پیام دادم گفتم تو متاهلی به زندگیت متعهدی اینکارات خیانته و اینا ولی خب همون روال قبلی
من چیکار باید کنم؟