خیلی تو خودم شکستم من عاشق شوهرمم ولی اون پی عیاشی انقدر امشب حالم بد ک میخام بمیرم رفته گرفته یکیو زده وقتی مست بوده الانم قرار بود بره زندان منم رفتم رضایت بگیرم زنه گفت شوهرت هرشب عرق میخوره فوشای ناجور میده رفیقاشو جمع میکنه وایمیسه ب دخترای مردم متلک میگن با رفیقاشادم قحط بود بااین ازدواج کردی من فقط سکوت کردم هیچی نتونستم بگم اومدم ب شوهرم گفتم خیییلی قاطی کرد قسم خورد ک این کارارو نکرده اما دلم حرفای اون زنو قبول کرد دیگه حس میکنم خیلی خسته شدم چون برام خیلی کارا کرده بود نتونستم بگم نمیرم ولی غرورم خیلی له شد بد ی نفر بهش تو خیابون نمیدونم چی گفت میخاست یارو بزنه بد ک من رفتم جلو گفتم نکن منو هل داد وسط خیابون اصلآ حال خوشی ندارم
واقعا سخته زندگی مدارا با این موجودات سخته و طاقت فرسا زجراور
عمری ک اجل در عقبش میتازد هرکس که غم و غصه خورد میبازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو میآید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر