زنداداش نفهم

آره بگو غذا بگیره

خب ناراحت بشه مگه تو خدمتکاری عزیزم بیمارستان به اندازه کافی انرژی می گیره ازت کلا آدم از سرکار می یاد دلش می خواد برا خودش باشه تو چرا باید برا دونفر غذا درست کنی اونا برا تو یه نفر غذا آماده کنن 

اون که برا تو نیومده بخاطر نامزدش اومده خوتون اذیت نکن 

خب توکه اول اخر نمیتونی استراحت کنی برو خونه مادر بزرگت که حداقل غذات اماده باشه 

خودتون باید حد ومرز مشخص می کردین 

من تازه نامزد کردم آخر هفته ها یکی دو روزی میرم پیش نامزدم خیلی همو دوست داریم و کنار هم بودنمون خیلی لذت بخشه برام. چون همسرم دوستم داره بفکرمه بهم احترام میزاره و مواظبمه. درحد کی میبینه بیکار نشستم و تنهام به خواهر شوهرم میگه که بیاد پیشم. حالا یه مدت که خانواده شوهرم رفتن سفر فقط خواهر شوهرم هسن که اونم شاغله و میره سرکار ماهم برنامه ریختیم که این مدت که اونا نیستن از فرصت استفاده کنیم و بیشتر پیش هم باشیم. خواهر شوهرم شاغله همیشه خودش غذا رو آماده میکنه منم اینجوری نیستم که کمک نکنم ولی بهرحال راحت نیستم برم تو آشپزخونه مادرش و دست به هرچیزی بزنم و خودم تصمیم بگیرم چی بپزم و یا بی اجازه اش از مواد عذاییش بردارم . خواهرشوهرم هم هیچی نمیگه دوست دارم باهم صمیمی باشیم بهم بگه بیا باهم غذا بپزیم یا بپرسه بگه فردا چی بپزیم یا از کمک بخواد و.. منم دوست دارم برای همسرم غذا با دستپخت خودم بپزم کیه که دوست نداشته باشه.ولی خواهر شوهرم شاغله خسته میاد و کم باهام حرف میزنه چکار کنم باهم صمیمی بشه و راحت باشه و مثل دوست و خواهر پیش بریم؟

اگر اینو میذاشت همتون میگفتید چون خواهر شوهره و حسودی  میکنه و عقده آیه و....

اینهمه نوشتم که بگم وقتی یکی مشکلش رو مطرح میکنه بجای اینکه فوری یه چیزی بگید شما که از بیرون دارید نگاه می‌کنید درست ببینید و درست راهنمایی کنید اگر هم بلد نیستید چیزی نگید و راهنمایی غلط نکنید و مشکل طرف رو حادتر نکنید خانما

اووووف پس باهاش داستان دارید از همین دوره ی نامزدی جوری رفتار کنید که رفتارش متعادل بشه وگرنه خیلی سخت میشه. جاری آخریه ی من اینجوریه هنوزم با دو تا بچه میاد خونه ی مادر شوهرم چند روز میمونه اصلا تعجب میکنم چون از لحاظ مسافت هم ۵ دقیقه فاصله داره. نمی‌دونم چطور راحتیش میاد بنده خدا مادر شوهرم جلوش آشپزی کنه. 

واااااای 😂😂😂😂

یا خداااا. این دیگه کیه.بنظرم داداشت هم بی تقصیر نیست