2777
2789
عنوان

باردارم خانواده همسرم برای دکترم نظر میدن

| مشاهده متن کامل بحث + 755 بازدید | 46 پست
مثل اینکه این خانم دکتر نجفی اینجوری که من شنیدم برای زایمان سزارین پول میگیره به قولی زیر میزی (این ...

رو اسم و فامیلشون قفلی زدی انگار داری تبلیغ میکنی😅

در من دردیست که فقط خود دانم و بس🥲
از چی.ببین یا بلید قبول کتید و تبعاتش روبپذیرید یا به حرف همسرتون باشید.

فردا روز اگر اتفاقی پیش بیفته به نظرت خانواده همسرم میگن ببخشید اشتباه کردیم فرستادیم پیش فلان دکتر ؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهرم میگه بچه ی منم هست یعنی از تو دارم خودمو کنترل میکنم

بچه اونم هست ولی تو قراره زایمان کنی پس تو باید راحت باشی و استرس کمتری تحمل کنی 

من که میگم ول کن اعصاب خودتو خورد نکن 

اونا کوتاه نمیان تو کوتاه بیا 

داری مادر میشی سعی کن چیزایی که ارزش زیادی ندارن روت تاثیر نذارن عصبانیت نکنن 

حالا این دکتر یا اون دکتر چه اهمیتی داره 

شاید واقعاً دکتر خوبی باشه 

منم از دکترم خیلی راضی بودم ولی دکتر من توی دوتا بیمارستان کار میکرد یه بیمارستان خصوصی که به شدت قیمتاش بالا بود یکی هم بیمارستان دولتی 

من مجبور شدم دکترمو واسه زایمان عوض کنم نصف بارداریمو پیشش گذروندم 

بعدم پیش چندتا دکتر رفتم که همون جلسه اول حس خوبی ازشون نگرفتم علمشون به نظرم کافی نبود 

تهشم همکار شوهرم دکتر فامیلشونو معرفی کرد ما هم رفتیم دکتر خیلی خوبی هم بود بی نظیر بود من که شب و روز دعاش میکنم

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
بچه اونم هست ولی تو قراره زایمان کنی پس تو باید راحت باشی و استرس کمتری تحمل کنی من که میگم ول کن اع ...

چرا من کوتاه بیام ، اولین سال زندگیمون پدرم گفت من پول رهن خونتون رو میدم برید ی جا رهن کنید پدرشوهرم گفت ما مستاجری کشبدیم سخته و فلان رای مارو زد بعد مجبور شدیم بریم تو خونه ای که ی جای مناسبی نبود و جای پارک و آسانسور هم نداشت شبا اگر دیر میومدیم خونه با ترس و لرز میرسیدیم به خونمون همش تو کوچه دعوا و درگیری بود چقدر ادما بخاطر این خونه بهم حرف زدن 

میدونی از این ناراحتم که همسرمم حرف خانواده اش رو گوش میده ، یکبار فقط منو برده آزمایشگاهی که میخواستم ازمایش بدم ، میدونم الان اگر برم پیش این دکتر چون دوره باید چندین ساعت معطل بشم کی میخواد منو ببره و بیاره ، بعد تازه قر میزنه که جای پارک و فلان نیست 


من پدرم و مادرم یکبار نگفتن برو پیش این خانم دکتر یا اون خانم دکتر ، اینا چون به حساب خودش پرستاره ا ...

بهشون بگو قشنگ باهاشون صحبت کن رک و پوست کنده اجازه نده دخالت کنن

منتظر عزیزی نشسته ام که جهان انتظارش را میکشد.🍁در انتظار یاری نشسته که همراهی اش کند، منتظر زمان ظهورش نشسته، برای مردم فرج و گشایش در امور به ارمغان آورده و جهان را از عدالت پر خواهد کرد، حال منتظر یاری گری نشسته ، منتظر کسی که منتظرش باشد🍁✨میشه برای فرج یه صلوات بفرستید؟فرستادید بهم بگید براتون صلوات بفرستم❤️

باز این دکتر می‌شناسه من چی بگم که مادرشوهرم سی ساله پیش یه بیمارستان دولتی زایمان کرده خودش و پدر شوهرم دارن خودشون میکشن که حتما توهم برو همونجا تحت نظر باش و طبیعی بزا پول نده   هرچی میگم دو ساعت حداقل راه تا خونم میگن مگه چی میشه

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

خانواده شوهر منم خرن همش میان بچمو میبرن خونشون من انقد عذاب میکشم استرس میکشم اخر یچیزیم میشه

بهانه بیار

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

دلیل گارد شما نسبت به پزشکی که اونا میگند چیه؟

من حس میکنم شما از قبل ازشون ناراحت هستید این مورد رو‌گفتن اذیت شدید وگرنه حرف بدی نزدند 

خوشم میاد کمک کنم همین♥️ اگه بهت کمک کردم برام یه صلوات بفرست

هر کسی تو شغل خودش تجربه هایی داره که بقیه ندارند. شاید از لجبازی بخواهید حرف خودتان را به خانواده شوهر مقدم بدونید ولی بد نیست مشورت پرستار قدیمی را ندیده نگیرید.

یه چکاپ هم پیش این دکتر برید شاید احساس خوبی پیدا کردید

چرا من کوتاه بیام ، اولین سال زندگیمون پدرم گفت من پول رهن خونتون رو میدم برید ی جا رهن کنید پدرشوهر ...

 خواهرانه بهت میگم 

اینکه زندگی تو چطوری بگذره تاثیری توی حال من نداره 

ولی اینو یادت باشه 

تو نمیتونی بقیه رو تغییر بدی اونی که باید تغییر بکنه خودتی زندگی میدون جنگ نیست که هر روزش دعوا باشه 

اگه آرامش خودتو میخوای باید گذشته رو فراموش کنی باید کوتاه بیای صبوری کنی شاید حق با تو باشه ولی بخاطر حفظ زندگیت باید بگی ولش کن بیخیال 

بیخیالی هم عالمی داره 

بذار زندگی به حرف بقیه بچرخه... 

بخدا من از وقتی زندگی رو ول کردم تازه دیدم چقدر لحظات لذت بخشن 

چقدر عمر تلف کردم سر چیزای الکی چقدر زندگیم شیرین تر شد 

شاید مشکلات الانمون بیشتر از قبل باشه ولی اون موقع خوشبخت نبودم چون ذهنم آروم نبود 

ولی الان خوشبختم چون چیزای قشنگ دورمو میبینم سعی میکنم خوش حال باشم سعی میکنم عصبی نشم و جوش نیارم حتی اگه مسائل زندگی باب میل من جلو نره میگم خب نره این زندگی مشترکه حالا یه بارم به حرف شوهر پیش بره 

من اگه به جای تو بودم کوتاه می اومدم شاید چند سال پیش اگه بود بدتر از تو میکردم 

ولی الان ذهنم دیگه کشش دعوا و بحث نداره 

اینو یادت نره که تو الان یه بچه داری که مسئول آرامش روحیش هستی... 

پس تا جایی که میتونی و برات مقدوره صبر کن 

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز