ببین بابای من وقتی ۱۴ سالم بود ترک کرده بود ولی شوهرم میدونست که قبلاً بابام اعتیاد داشته آخه پدر شوهرمم جوانی اعتیاد داشته البته قبل بچه دار شدن وقتی زن و زندگی داشت ترک کرده بود زمان دوستی بهش گفتم گفت گذشته پدرت ربطی به من نداره تا شد پارسال که شوهرم گفت نیلو احساس میکنم بابات اعتیاد داره گفتم نه بابام دیگه سمتش نمیره در اوج ناباوری چند ماه پیش خودمم شک کردم و به مامانم گفتم قبول نکرد چند روز نشد شوهرم اومد گفت نیلو اتفاقی بابات تو حین مصرف دیدم ولی قسم داد به مامانم نگم گفت بابات می‌فهمه من گفتم شوهرم آدمی نیست که بدی و اشتباه خانوادم پای من بذاره به غیر اینام خیلی چیزا از خانوادم می‌دونه
دیگه اول کار بدونه بهتره
چیزی نگو عزیزم بذار یه حریمی بین شوهرت و بابات باشه خدایی نکرده زبونم لال دوروز دیگه مثلا سیگار بکشه بگی چرا می‌کشی میگه بابای خودت چی معتاد ببین اینا همه احتمال ها مثلا شوهر من هیچ وقت اینا به عنوان ضعف به روم نمیاره ولی خب هستن که از ضعف طرف سواستفاده کنن
[QUOTE=395741173]نگو کلا طبیعی برخورد کن خیلی مشکل ندون این مسئله رو کلا ضعف نشون نده بخاطر این مسئله[/QUOT
آره میخوام همین کارو کنم
امروز برای این خیلی ناراحت بودم بابای منم معتاده ۵۵ سالشه
کشاورزم هست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
