یه شبه خانه خراب میشن
عین برادر شوهر من
این همه جون کند مغازه ماشین خونه
من شاهد بودم برای تک تکش تلاش کرد از خوشی های عمر وجوانیش زد
خانمش همه رو ازش گرفت و رفت
الان کارگری تو مغازه مردم میکنه
لاغر لاغر شده گوشه گیر
دلم براش کبابه
عاشق زنش وزندگیش بود
حالا ترس داره یا نه