عروسی دعوتیم مادرشوهرم ابنا هم میرن تو ی ساختمانیم میگه من نمیتونم ج بچه هارو بدم اونا برن بچه هام ۴ و۸ ساله هستن و خودت حق نداری حالا کلا اخلاقش اینه همیشه به زور رفتم عروسی دیگه خسته شدم اینبارم کلا نمیرم ولی حس میکنم منو میخاد بی ارزش کنه با رفتن بچه ها
هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن
مریضه کلا مهمونی یا عردسی و مراسم ختم باشه نمیزاره با دعوا مبرم با کلا نمیرم
هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن
عمری ک اجل در عقبش میتازد هرکس که غم و غصه خورد میبازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو میآید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر
دلیلش چیه؟؟؟ عروسی کی هس؟؟؟ بگو بچه بی مادر کجا بره، مادرشوهرت نمیتونه واسطه بشه و دهن شوهرت رو جر بده؟؟؟ آخه چرا تو جز به جز امورات یک زن، باید شوهرش دخالت کنه، دیگه عروسی که اجازه نمیخاد که، اسیر گرفته مگه؟
مبگم مبگه پس خودت بچه هارو اداره کن بچه ها اگه بیینن عموهاش میرن خودشون رو میکشن باید بریم
هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن
دلیلش چیه؟؟؟ عروسی کی هس؟؟؟ بگو بچه بی مادر کجا بره، مادرشوهرت نمیتونه واسطه بشه و دهن شوهرت رو جر ب ...
دقیقا اسیر گرفته مادرشوهرمم همیشه میکه دبکه شوهرم عوض نمیشه جایی نمیزاره برم اگه هم برم با دعوا میرم
هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن