صبح زنگ زد گفت بریم بیرون بعدش اومد جلوی در خونمون من دستشویی بودم بعد صداشو شنیدم (پاهام کثیف بود شستم می خواستم برم خونه) رفتم پیشش یه جوری نگا می کرد بعد گفتم چیه پاهام شسته بودم (یکم شلوارم بالا بود که موقع پا شستن خیس نشه)
هیچی نگفت یهو یکی از همسایهها اومد بیرون دیگه با اون احوالپرسی کرد هیچ نشد جواب بده
من رفتم دختر خاله ام را از خونشون بیارم رفته بود با خواهرش بازی کنه بعد اونجا هم محل نداد و فقط گفت می زاشتی یکم دیگه بازی کنن
چرا اینجوری کرد؟