سلام
دوست داشت منو واسه داداشش خواستگاری کنه داداشش پسر خوبیه و مهندس ولی من دوست نداشتم
وقتی جواب رد دادم حرف زدن های زنداداشم شروع شد پشت سر مم
میگفت مگه این کیه که داداش منو رد میکنه و.....
من اهمیت نمیدادم ولی یبار زنداداشام که خونه بودت دوتاشون توی اتاق بودن شنیدم زنداداشم داشت به اون یکی زنداداشم میگفت که مگه این کیه که برادرمو رد کرد و این حتی از نظر تحصیلی هم در حد برادرم نیست و داداشم خواست وگرنه من اینکارو نمیکردم و این رشتش هنر و چرت و پرته و داداش من مهندسه
اون یکی زنداداشم بهش گفت(رویا)منو میگفت که دختر خوبیه و هر کسی حق انتخاب داره و از این حرفا.
منم یهو درو باز کردم و بهش گفتم تا حالا چند بار شنیدم از این و اون که پشت سر من حرف زدی و گفتی این در حد داداشم نبود من سکوت کردم ولی انگار پرو تر از این حرفایی تو خودت دیپلمت بزور گرفتی خودتو انداختی به برادر من که هم مهندسه و هم استاد دانشگاه
تو چی داری که داداش من تو رو گرفت؟بار آخرت باشه که پشت سر من حرف مفت میزنی دفعه بعد جور دیگه باهات برخورد میکنم..
لال شد هیچی نگفت
حالا از اون موقعه به بعد هر موقعه منو میبینه چپ میره بهم
واسم مهم نیست چون حقش بود
حالا شما بگید تقصیر منه یا اون؟