زندگیمو دارم به باد میدم بس که بهش شک دارم
از در خونه میره بیرون همش نگرانم نکنه میره پیش یکی دیگه نکنه داره بهم خیانت میکنه نکنه یکی دیگه تو زندگیشه
روزی سی بار ازش میپرسم دوستم داری؟ ازبس قسم خورده دیگه قسماشو حفظم
فکر و مغزم وحشتناک مریض شده چیکار کنم بنظرتون
همش میترسم بهم دروغ بگه یا منو بپیچونه یا ازم خسته شه
چم شده؟