عزیز تر از جان من...
نمیدانم آن شب را چطور صبح کردم
نمیدانم چطور خنده هایت؛بوسه هایت؛نوازش دستان پرمهرت را به اشک های روی صورتم خلاصه کردم
ولی این را میدانم تو رها کردی عزیزِجانت را
و من برای همیشه..
به یاد تو خواهم ماند
به یاد تو خواهم سوخت
به یاد تو خواهم گریست
بدورد جآنا