2777
2789

دیشب گوجه اوردن واسه درست کردن رب منم صبح قرار بود برم خونه پدرم دیگه به مادرم زنگ زدم گفتم میام اونجا گفت دخترم اول کمک مادرشوهرم کنه پیرزن گناه داره و فلان منم نرفتم صبح رفتم کمکش کل گوجه هارو من و برادرشوهرم باهم شستیم دوتا جاری دیگممم خونه مادرشوهرم بودن ولی نیومدن کمک 

خواستم بیام خونه خودم (همسایه هستیم ) گفتم کمک دیگه خواستین زنگ بزن خودم میام کمکت یه دستت درد نکنه نگفت 

امشب همه دورهم بودیم اون دوتا جاری دیگه هم اومدن جاری بزرگه بخدا یه جوری خودشو میگره به کسی اهمیت نمیده میخواد یه کمک کنه یه ساعت یه کار دو دیقه ایی رو طول میده مادرشوهرم زود پاشد جاشو بهش داد دخترم تو بیا بشین تو جاری ب رگی احترامت واجب و فلان منم باهاش قهرم اصلا بهش اهمیت ندادم 

فقط الان این دلمو میسوزنه 

من انقد کمک میکنم بهش انقد ساکتم انقد مهربونم چرا به من اهمیت نمیده 

ولی به جاری بزرگم که انقد عصبانی تند خو یه کمک کوچیک بهش نمیده بهش اهمیت نمیده چرا انقد بهش محبت میکنه ؟

شوهرم و پدرشوهرم باهم کار میکنن پولشون باهم امروز رفت برای بچه های جاریم ۷ تومن لباس خرید تا الان یه کادو کوچیک واسه من که عروس یه سالش هستم نگرفته

 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

همیشه همبن بودو هست حالا من اوتروز رفتم کمک مادرشوهرم گردو میشکوند گردوهای ما سنگین بعد خشک شدن در نمیان واسه همبن الان در میاریم خشک میکنیم این همه زحمت کشیدم گردوی حیاط که مشترک هستبم دو مشت گردو داد 

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز