دیشب من رو شبح گرفت بعدش یهو یه خواب دیدم که وارد قبرستون شهرمون شدم سمت گلزار شهدا پر از خانوم چادری بود که همه سر پا وایساده بودن و پشتشون به ما بود
من تا وارد گورستان شدم یهو دیدم جلوترم یه چادری با یه صورت زرد و بی روح و سیبیل دار و ترسناک داره منو نگاه میکنه
زل زده بود بهم تکونم نمیخورد شبیه عکس بود
بعدش از خواب پریدم