دوستان شوهرمن یه خاله داره که این خاله اسمشو میزاریم مهری ...
وضعیتش اینجوری بوده ..
سال ۴۲ ازدواج کرده بود بعد ازدواج فهمید شوهرش معتاده ولی موند و حتی یه دختر هم بدنیا اورد و خودش از حرصو جوش ام اس گرفته بود شوهره کارتن خواب شد این وسط فهمید یکی دیگم بارداره که پسرشو داد به یه خانواده دیگه بزرگ کنن دخترشم بادوس پسرش خونه رو ترک کرده بود رفته بود سمت دهاتای تویسرکان خونه خواهرپسره مونده بود