2777
2789

اگه تاپیکم تکراریه ببخشید 


دوستان راستش ما یه ماهی میشه اومدیم این خونه


یکی دو روز بعد اومدنمون خانوم طبقه پایینی اومد جلوی در که از وقتی اومدید دستشوییمون نم میده و....


یکی دوبار با کارگر و بنا رفتم در خونشون خیلی مهربون و خوشگل بود 


بعد محیط اینجا شهرکیه 


بچه ها میرن پایین ،تو محوطه بازی میکنن


چند تا دیگه از همسایه های دیگه هم همیشه غروبا میان اونجا دور هم میشینن و صحبت میکنن 


من چون تازه اومده بودم منو صدا کردن بهم گفتن که طبقه پایینیتون یه خانوم بدکاره و ساقی مواده باهاش گرم نگیر 


بعد اینکه یه دختر همسن دختر من و یکی دیگه از همسایه ها داره


مامانای دیگه نمیزارن بچشون با دختر این خانوم بازی کنه


میگن چون همه جور رفت و امدی تو خونشون هست بچه چشم و گوشش باز شده خوب نیست با بچه های ما بگرده.هم خودشو هم بچه ها اصلا ادم حساب نمیکنن


گفتم بهشوون اون بچه چه گناهی کرده


ولی گفتن نه چشم و گوش بچه ها رو ممکنه باز کنه


حالا زنگ زده غروب به من که الان من میام دم درتون ،رفته بودم برای خودم اکسسوری بگیرم برای تو هم گوشواره گرفتم


دیدم یه جفت گوشواره اورده جلوی در با یه بشقاب غذا


یکم دم در باهام حرف زد ،که من تنهام ، اینا با من لجن....


خیلی دلم به حالش سوخت 


به نظرتون باهاش صمیمی بشم بده؟


اخه اینکه اکن خراب و ساقی مواده به من که کاری نداره


هر کاری میکنه برا خودش میکنه


هرچی میخواد باشه


نظرتون در مورد اینکه هر از گاهی باهاش در ارتباط باشم چیه


اخه اونم گناه داره ادمه خب خیلی واسش ناراحت شدم


یه بغضی تو صداش بود 


من خودمم یکم کنجکاو شدم دیدم واقعا مهمونیای مشکوک و رفت و امدای مشکوک داره 


همیشه هم از پنجره خونشون که زیر پنجره ماست یه بوی خیلی بدی میاد ،که فک کنم مواده ولی من که نمیدونم چیه

نه صمیمی نشو 

  گُفتَم:خِیلی‌دوست‌ دارَم‌بِرَم‌‌ڪَربَلا گُفت:کَربَلا‌نَرَفتن‌یه‌دَردِه کَربَلارَفتن‌هِزار،دَرد  گُفتَم:چِرا؟ گُفت:اَگِه‌بِرے‌دیگِه‌نِمیتونی‌ اَزَش‌دِل‌بِڪَنی):🥺💔 ️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

رعایت فاصله ایمن 

فراموششون نکنی .... به نام خداوند رنگین کمان   بچه ها نخندینا   بارون اومدو یادم داد   به مامان چیزی نگو      بچه ها ناموسا کمک... اگر پاپی دارید از تجربیات نگهداری تون بگید اگر چیزی بلد باشم خوشحال میشم باهاتون به اشتراک بزارم

عزیزم وقتی این حرفا پشت سرشه تو هم باهاش بگردی مردم میگن مثلشی واس توهم حرف درمیارن دو روز دیگه شوهرتم بهت میگه لابد مثلشی که باهاش میگردی دلت برا زندگی خودت بسوزه

تا شما مدرکی ندیدی از اینکه ایشون ساقی مواده اصلا به حرف اون آدمای خاله زنک گوش ندهمیشینن تو کوچه زن ...

ولی بویی که هرشب میاد از خونش همسایه ها میگن حشیشه 

خدا داند 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز