2777
2789
عنوان

بچه‌ها توروخدا یه لحظه بیایین

280 بازدید | 28 پست

شما بگید ما چیکار کنیم شوهر من کارش شیفتیه یه هفته سرکاره یه هفته مرخصی این یه هفته ی مرخصی رو بنده ی خدا باز می‌ره سرکار 

می‌ره سنگبری کار می‌کنه کار اصلیش هم سخته کلی راه و خطرات جاده داره حالا مادر شوهر و پدرشوهرم بهش گیر دادن که تو نرو سنگبری چرا میری خطرناک دست و پات قطع میشه شوهرم میگه خب اون یکی کارمندیه خطر داره جاده و رانندگی تقریباً هم از چشم من میبینن فکرمی‌کنم من میفرستمش سرکار درحالی که واقعا حقوق کفاف زندگیمون و نمی‌ده خدا شاهده الان تا سر ماه فقط دومیلیون پول داریم از طرفی هم خیلی توکارمون دخالت میکنن همش انرژی منفی دارن امروز مادر شوهرم زنگ زده بود به شوهرم می‌گفت زنت مریضه بگو تو خونه ماسک بزنه توهم نگیری دیگه وقاحت تا این حد بخدا خسته شدم همش میخوان ما کم بیاریم دستمون و پیششون دراز کنیم که اونام منت بذارن چون مستقل شدین کم آوردین آخه سه سال تو خونه ی اونا زندگی کردیم با هزار بدبختی تونستیم رهن خونه درست کنیم و مستقل بشیم الان همش تلاش میکنن که ما کم بیاریم به نظرتون چیکار کنیم

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

اون سه سالی که اونجا بدیم انقد سرک میکشیدن تو زندگیمون که نگو از مدل موی شوهرم گرفته تا خونه ی پدرم رفتن من 

سر آخرم که مادر شوهرم بدون اجازه اومد تو خونه ی ما و گفت گم شو بیرون اینجا مال من

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

پسرم اون موقع تازه به دنیا اومده بود منم گفتم اگه قهر کنم برم با یه بچه ایی که 33هفته هم به دنیا اومده بود چطوری جواب خدارو بدم موندم و کم کم پول جمع کردیم و همه ی طلاهامو فروختم تا تونستیم خونه بگیریم

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هم همسرت هم خودت زیاد از جزئیات زندگیتون بهشون نگید سرما خوردگی و سرکاروو.....

نمیشه عزیزم الان امروز شیش بار زنگ زدن تند تند زنگ میزنم همسرم تا سراز همه چی درمیارن

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

خب همسرت نمیتونه روابطش رومدیریت کنه

اون که البته اگه انقد بهش سوار شدن که الان میبینن اینجوری حرفشون و گوش نمیکنه بهشون بر میخوره

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

نمیشه عزیزم الان امروز شیش بار زنگ زدن تند تند زنگ میزنم همسرم تا سراز همه چی درمیارن

همین دیگه باید همسرتو ملتفت کنی که هر چیزی رو بهشون نگه و مسئولیتی نندازه گردنشون کاری رو بهشون نسپاره هر چقدر که اینجوری باشه بیشتر میتونن به زندگی شخصیتون دخالت کنن

عزیزم چه خودت چه همسرم از ۱۰بار تماس فقط یکبار جواب بدین عادت میکنن اینجوری.

نمیشه انقد پشت تلفن گیر میدن کجایید چرا جواب نمی‌دین که أدم کلافه میشه

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

اون که البته اگه انقد بهش سوار شدن که الان میبینن اینجوری حرفشون و گوش نمیکنه بهشون بر میخوره

یهویی که نه ولی میتونه هرچی رو براشون تعریف نکنه کلی جواب بده جزییات رونگه خودت روش کارکن کم کم  یادمیگیره

همین دیگه باید همسرتو ملتفت کنی که هر چیزی رو بهشون نگه و مسئولیتی نندازه گردنشون کاری رو بهشون نسپا ...

هیچ کاری نمیندازیم گردنشون چه الان چه اون موقع که نزدیکشون بودیم اما کلا مدلشون مدل دخالتخ

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز