داداش من زنداداشم رو در دانشگاه دید و وقتی زنداداشم میومد دانشگاه چادر میذاشت و باحجاب بود داداشم ازش خوشش امد و گفت این محجبه ست بریم خواستگاریش هیچی رفتیم خواستگاریش عقد کردن بعد از یک سال دیدم زنداداش محجبه من کم کم چادرشو گرفت و مانتو میپوشید همینطوری کرد تا اینکه الان لباس های جذب میپوشه داداشم میگفت من غلط کردم چه میدونستم اینطوری میشه😁
بعضی وقت ها به خودم میگم همون هم زنداداشی نیس که چادر میذاشت یا دستکش میذاشت دستش یکی دیگه ست بخدا اول تتو اینا هیچی نداشت تا اینکه امد زن داداش من شد بی حجاب شد کل بدنش تتو.