من پدر مادرم واقعا پدر مادر خوبی بودن از این نظر گلایه ای ندارم اما از نظر روانی آدمای سالمی نبودن هر کدومشون اخلاق های عجیبی داشتن که خوب بالاخره رو بچه ها تاثیر میزاره خیلی وقتا دوران بچگیمو نوجوونیم درگیر رفتاراشون بودم با استرس و گریه زاری گذروندم بعد جالبه خودشونم قربانی گذشته اشتباه و پدر مادر سمی ترشونن. الان شوهرمم همینطور تازه پدر مادر اون از مال من مشکلات بیشتری داشتن. من نمیدونم چرا نمیتونم به بچه دارشدن فکرکنم چون میترسم ماهم مسیر پدر مادرمون ادامه بدیم و عصاب به بدبخت دیگه رو بهم بریزیم این چرخه ادامه پیدا میکنه از یه جهت با خودم میگم شاید زیادی حساسی و همه آدما همینن
بگذار اینطور برات بگویم فرض کن ازدواج کرده ای و همسرت را دوست داری اما مجذوب شخص دیگری میشوی، اما این موضوع درک نشدنی است چطور میشود یک نفر شامش را بخورد و بعد یکراست به نانوایی برود و نان بدزدد؟!!
بگذار اینطور برات بگویم فرض کن ازدواج کرده ای و همسرت را دوست داری اما مجذوب شخص دیگری میشوی، اما این موضوع درک نشدنی است چطور میشود یک نفر شامش را بخورد و بعد یکراست به نانوایی برود و نان بدزدد؟!!
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
نه اصلا هر دو کوه تروما هستن و متاسفانه برای منم اینطوری شدن🙂
از طایفه نوریم، ما تیره نمیمانیم. آواز غم دل را با قهقهه میخوانیم. اگر هزاران بار دیگر به دنیا بییام ،هزاران بار دیگر و با هزاران زخم از پا در آیم ، و هزاران حق انتخاب داشته باشم ،اگر از من بپرسند عشق یعنی چه هزاران بار فریاد خواهم کشید وطن. به قول عزیز قلبم انسان بدون آزادی هیچی نیس❤❤
نه اصلا هر دو کوه تروما هستن و متاسفانه برای منم اینطوری شدن🙂
من خودم پدر مادرم به شدت استرسی بودن خیلی زیاد مثلا فکر کن من یه روز مدرسه نمیرفتم غیبت میکردم مامانم اینقدر استرس داشت انگار یه سال تحصیلی نرفتم بعدا این استرس به منم منتقل شد الان حتی میخوام برم بانک سرکوچه استرس دارم با خودم میگم بچه بیاری که به اونم استرس بدی؟
بگذار اینطور برات بگویم فرض کن ازدواج کرده ای و همسرت را دوست داری اما مجذوب شخص دیگری میشوی، اما این موضوع درک نشدنی است چطور میشود یک نفر شامش را بخورد و بعد یکراست به نانوایی برود و نان بدزدد؟!!
صبح صبحونه نخورده میرفتیم مدرسه تا ظهر.تو مدرسه هم هیچ لقمه ای نمیذاشت.ظهر میومدیم خونه یه اشی نیمرویی در این حد.یعنی مثل یه تیکه سنگ.همه ی کاراش هنین بود
من خودم پدر مادرم به شدت استرسی بودن خیلی زیاد مثلا فکر کن من یه روز مدرسه نمیرفتم غیبت میکردم ماما ...
🥲🥲آره متاسفانه دردهای عمیق نسل در نسل با تربیت اشتباه منتقل میشن کاش آدم ها اول تروما ها و گذشتشون رو درمان میکردن بعد برای بچه دار شدن و آینده وارد عمل میشدن
از طایفه نوریم، ما تیره نمیمانیم. آواز غم دل را با قهقهه میخوانیم. اگر هزاران بار دیگر به دنیا بییام ،هزاران بار دیگر و با هزاران زخم از پا در آیم ، و هزاران حق انتخاب داشته باشم ،اگر از من بپرسند عشق یعنی چه هزاران بار فریاد خواهم کشید وطن. به قول عزیز قلبم انسان بدون آزادی هیچی نیس❤❤
مامانم اصلا بهمون اهمیت نمیداد به هیچ وجهصبح صبحونه نخورده میرفتیم مدرسه تا ظهر.تو مدرسه هم هیچ لقمه ...
من مامانم خیلی خجالتی و بی اعتماد به نفس و مظلوم بود خیلی جاها تو بچگی احتیاج به حمایتش داشتم ولی نکرد چون نمیتونست. در عوض همه عصبانیت و قدرتشو برای ما خالی میکرد مثلا یکی پولشو میخورد پشت تلفن از طرف معذرت خواهی هم میکرد! بعد تلفن قطع میکرد ما فوش میخوردیم
بگذار اینطور برات بگویم فرض کن ازدواج کرده ای و همسرت را دوست داری اما مجذوب شخص دیگری میشوی، اما این موضوع درک نشدنی است چطور میشود یک نفر شامش را بخورد و بعد یکراست به نانوایی برود و نان بدزدد؟!!
من مامانم خیلی خجالتی و بی اعتماد به نفس و مظلوم بود خیلی جاها تو بچگی احتیاج به حمایتش داشتم ولی نک ...
مادر من تا دلت بخواد رو داره.خیلی بینمون فرق میذاشت و میذاره جوری که دود از کله ادم بلند میشه.حرکاتش سرشار از تبعیض بود.تمام اختیار زندگی دستش بود.به یکی از خواهرام خیلی بها میداد خیلی براش هزینه میکرد جهاز سیسمونی کادو و...ولی منو اون یکی هیچی.اعتراضم میکردیم میگغت اختیار مالمونو داریم.بابامم که اصلا اختیاری نداشت و سکوت میکرد.اینا باعث کینه شد تو وجود من.منم وقتی بابام فوت کرد یک سال صبر کردم بعدش ارثیه امو از مامانم گرفتم خیلی ناراحت شد ولی چاره ای نداشت جز تسلیم.چون دیکه بابام نیست که اختیار همه چی دست مامانم باشه